یکی از مسائلی که همیشه باعث تأسف است، این است که کاربران قبل از اینکه سواد و اطلاعات لازم برای استفاده از اینترنت، سرویسهای مختلف آن، گوشیهای موبایل و به طور کلی گجتها را داشته باشند، شروع به استفاده از آنها میکنند. بدون شک بعضی وقتها این ناآگاهی باعث به خطر افتادن امنیتشان در فضای مجازی میشود که بارها و بارها در مورد آن و راههای مقابله با آن شنیدهایم. اما چیزی که در این نوشته میخواهم به آن بپردازم، نمایان شدن دروغگویی در این فضا است که به دلیل همین ناآگاهی با چند کلیک و یا تپ به آسانی نمایان میشود. در ادامه چند ماجرای مختلف را تعریف میکنم تا ببینید دروغگویی در فضای مجازی چقدر آسان رو میشود.
سرویس لوکیشن وایبر
چند وقت پیش از یکی از دوستان دانشگاهیام که به تازگی کار با اپلیکیشن پیامرسان وایبر را شروع کرده بود، خواستم فایلی را برایم بفرستد. ایشان به بهانه اینکه الان منزل نیستم و در تهران هستم، فرستادن فایل را به چند روز دیگر موکول کردند؛ اما وقتی روی آیکن لوکیشین کنار پیغام ایشان در وایبر تپ کردم، دیدم که ایشان در آن لحظه در کرمانشاه و منزل خودشان هستند.
توضیح: بیشتر گوشیهای هوشمند دارای سیستم GPS هستند که به کاربران اپلیکیشنهای پیامرسانی مثل وایبر این امکان را میدهند که موقعیت جغرافیایی خود را با دوستانشان به اشتراک بگذارند. گاهی کاربران متوجه روشن بودن سرویس لوکیشن وایبرشان نمیشوند و لذا بدون اینکه متوجه باشند، موقعیت مکانی خود را لو میدهند؛ مطلبی که دو ماه پیش هم درباره آن در صفحه گوگلپلاسم هشدار دادم:
سرویس تاریخچه گوگل
چند وقت پیش، کاربری از طریق ایمیل از من خواست که برایش یک فروشگاه اینترنتی راهاندازی کنم و چند بار تاکید کرد که هیچگونه تحقیقی در مورد هزینه راهاندازی و نحوه قیمتگذاری آن در اینترنت انجام نداده است و خلاصه من اولین کسی هستم که با او تماس گرفته است. از طرفی چون هیچ چیزی درباره خرید دامنه و هاست نمیدانست، کل کارها را به خودم واگذار کرد و برای سریع پیش رفتن کارها، اطلاعات ورود به حساب جیمیلی را که به تازگی برای همین کار ساخته بود را در اختیارم گذاشت. بعد از پایان کار، به دلیل اینکه در طول مدت راهاندازی فروشگاه، گاهی جیمیل ایشان و خودم را در یک مرورگر باز کرده بودم، برای اطمینان از ذخیره نشدن عبارتهای جستجوشده توسط خودم در سرویس تاریخچه گوگل حساب ایشان، وارد این سرویس شدم و چیزی را که نباید میدیدم، دیدم: ایشان قبل از سپردن کار به من، چند ده بار انواع عبارتهای مختلف در ارتباط با هزینه راهاندازی فروشگاه اینترنتی را جستجو کرده بودند.
توضیح: سرویس تاریخچه گوگل بعد از ساختن حساب کاربری در گوگل به طور خودکار فعال میشود و وقتی در حالت لاگینشده، عبارتی را در گوگل جستجو میکنید، این سرویس تمام این عبارتها را برحسب تاریخ جستجو در خود ذخیره میکند. پیشنهاد میکنم چنانچه نیازی به مرور دوباره عبارتهای جستجوشده خود ندارید، این سرویس را خاموش کنید.
زندگی در لندن
چند ماه پیش، نصف شب کاربری از طریق بخش کامنتهای وبلاگم در مورد موضوعی از من راهنمایی خواست و در آخر توضیحاتش بدون اینکه نیازی باشد که من بدانم ایشان در کجا زندگی میکنند، نوشته بود که من در لندن زندگی میکنم. به خاطر همین کمی مشکوک و کنجکاو شدم بدانم آیا واقعاً در لندن زندگی میکنند یا خیر. برای این کار وقتی آیپی ایشان را بررسی کردم، متوجه شدم که ایشان در لحظه فرستادن پیغام در خوابگاه پسرانه «فجر» دانشگاه تبریز سکونت دارند؛ چون خود من هم در همین خوابگاه زندگی کردهام و به خوبی میدانم پیشوند اسم شبکه وایرلس این خوابگاه، Fajr-x است.
توضیح: تقریباً تمام سیستمهای مدیریت محتوا به دلایل امنیتی، آیپیهای بازدیدکنندهها و نظردهندهها را ذخیره میکنند؛ بنابراین وقتی در سایت یا وبلاگی نظر میگذارید، بدانید که آیپی شما ثبت میشود و برای مدیر سایت نمایش داده میشود.
گذاشتن نظر در تایید نظرهای خود
بعد از انتشار نوشته چرا به دانشجو، نمره پاسی نمیدهم؟ در وبلاگم، دیدم یکی از خوانندههای وبلاگ که احتمالاً از دانشجوهای ترم قبلم بوده است، نظر تندی در مخالفت با این نوشته در وبلاگ نوشت. چند ساعت بعد، ۷-۸ نظر دیگر در تایید آن نظر دریافت کردم که همگی حاوی عبارتهایی مثل «دمت گرم، موافقم»، «ایول! حرف دل مارو زدی»، «پرچم دانشجوهای باغیرت بالاست» و «منم همینو میخواستم بگم» بودند. وقتی به آیپیهای آنها که به طور خودکار ثبت میشود، نگاه کردم، دیدم که همه آنها یکسان هستند و در واقع توسط یک نفر نوشته شدهاند.
سرویس goo.gl
چند ماه پیش در حین چت کاری با کاربری باید لینک صفحهای که URL آن حاوی حروف فارسی زیادی بود را به ایشان معرفی میکردم. از آنجایی که اینگونه لینکها موقع پیست کردن، به حروف بیمعنی و ناخوانا تبدیل میشوند، لینک را با استفاده از سرویس goo.gl کوتاه کردم و لینک کوتاهشده را برای ایشان فرستادم تا نظرشان را بگویند. با گذشت چند روز گفتند که هنوز حتی لینک را باز نکرده و به آن نگاه نکردهاند؛ اما آمار بازدید از لینک در سرویس goo.gl چیز دیگری میگفت: لینک ۳ بار باز شده بود.
توضیح: سرویس goo.gl یک سرویس کوتاهکننده لینک است که به کمک آن علاوه بر تبدیل URLهای بلند به URLهای کوتاهی مثل http://goo.gl/Qk42tZ، میتوان اطلاعاتی مثل تعداد دفعات باز شدن لینک، نوع مرورگر بازدیدکننده، نوع سیستمعامل و کشور بازدیدکننده را نیز به دست آورد.
در پایان به طور خلاصه میتوان گفت که کوچکترین ادعاهای بیاساس و بدون منبع شما در فضای مجازی و یا هنگام کار با ابزارهای دیجیتال به آسانی تشخیص داده میشود.
در نوشتههای بعدی این وبلاگ، باز هم درباره اینگونه مسائل خواهم نوشت. اگر میخواهید از انتشار این نوشتهها باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک پانویس شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید:
دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=1518
جالب بود، ممنون
بسیار بسیار عالی هر چقدر بگم فو قالعاده اید کمه…مطالب عالیییییییییییین…هر چند که من دیر خوندمش
«در پایان به طور خلاصه میتوان گفت که اگر سواد دیجیتالی بالایی ندارید، هیچوقت در فضای مجازی دروغ نگویید.»
منظورتون اینه که اگر سواد مجازی داریم مجوز دروغ گفتن داریم؟
حق با شماست. احتمال کجفهمی وجود داره در این جمله. اصلاحش کردم.
ممنون
سلام
صداقت و راستی و نیکی در گفتار ، پندار و کرداردر هر موقعیتی نشان از عشق و در محضر پروردگار زیستن می باشد.ما آموخته ایم دروغ نگوییم چرا که برابر است با دشمنی با خداوند و این یعنی دوستی با اهریمن و نتیجه دوستی با اهریمن اگر هم گزینه های امنیتی لحاظ شود خواه ناخواه رسوایی ست .
مطلب زیبایی بود. ممنون.
سلام.ممنون .مطلبت جالب بود.اکثرشو در جریان بودم.خداروشکر سواد دنیای مجازیم بدک نیست
با سلام خدمت دوست عزیز.
باور کنید از صبح تا الان که آخر شبه دارم مطالب سایتتون رو میخونم و ازشون استفاده میکنم. واقعاً دست مریزاد. حال کردم کاکو. مستدام باشی.
یکی از خصلتهای خیلی بدی که نهادینه شده همین دورغگویی است. این فرهنگ آنقدر نهادینه شده که هرگز به جنبههای بد آن فکر نمیکنیم و در هر کاری دروغ میگوییم. آنقدر قبح این مطلب ریخته که حتی در مسائلی که هیچ سود مادی و معنوی هم برای ما ندارد آنرا تکرار میکنیم. مثلا در مورد پرسیدن قیمت. همه کس میداند که یک مشتری برای خرید کالا یا سرویس قیمتها را بررسی میکند. جالب اینجاست که این اولین و مقدماتیترین حق مشتری است. بنابراین هیچ لزومی ندارد که هنگام خرید سرویس از کسی به ایشان بگیم که مثلا
«من با چندجا صحبت کردم ولی میخواهیم نظر شما را هم بدونم…»
اما این عادت بد باعث گفتن این دروغها میشود.
اگر به خودمان دقت کنیم، در طول یک روز حتما چندبار دروغ خواهیم گفت؛ به منظور ترس از دستدادن دوستان، از بین رفتن حرمت شخصی، از میانرفتن اعتماد دیگران و غیره. اما جالب است بدانید (حداقل تجربهی شخصی اینجانب طی چندسال گذشته) چنانچه حقیقت را بگویید، مطمئناً اعتماد دیگران به شما بیشتر جلب میشود. اما باید بدانید که اگر مطلبی به ضرر شماست، لزومی ندارد آنرا بیان کنید. ما باید عادت کردن به سکوت در وقت مناسب را هم یاد بگیریم. به قول پیر هرات خواجه عبدالله انصاری «جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت»
تمرین برای دروغ نگفتن کار بسیار دشواری است. پیشنهاد میکنم دوستان این کار را انجام دهند و نتیجهی آنرا ببینند. تمرین بسیار سادهاست و طی مراحل زیر صورت میگیرد:
۱. اول از همه باید بپذیریم که ما هم دروغ میگوییم! این سختترین مرحله تمرین است. زیرا هرکس برای سخنان خود توجیه داره و فکر میکند دروغ نمیگوید.
۲. بعد از قبول این مساله، در طول یکروز حساب کند که چندبار دروغ گفته؛ حتی دروغهای کوچک هم محسوب میشود. خوبی این کار این است که لازم نیست به کسی بگی و فقط در دل خودتان هست.
۳. با تکرار مراحل ۱ و ۲ در چند روز متوجه میشوید که ما هم آدمهای بسیار دروغگویی هستیم!
۴. در مرحله چهارم باید سعی کنیم که تعداد دروغها را به حداقل برسانیم. این مرحله برای شروع بسیار سخت است. باید فراموش نکنیم که «جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت» بنابراین اگر جایی احساس میکنیم که یک حرف دروغ فقط برای بهدست آوردن دل دیگران است، ترجیح دهیم که آن حرف گفته نشود.
۵. با مداومت به ۴، کم کم تعداد دروغهای زندگی بسیار کم میشود.
تجربهای که شخصا داشتم در مراحل ۱ و ۲ دیوانهکننده بود. به هیچ عنوان باور نمیکردم که تقریبا ۶۰٪ جملاتم دروغ باشد یا به نوعی هنگام ادای یک مطلب آنقدر زبانبازی میکردم که اگر چنان و چنان شد بعدا چکار کنم. اما اصلا متوجه نبودم که برای چیدمان چنین سیاستهایی، دروغگویی یکی از خصوصیات شخصی من شده بود. با ادامه تمرینهای بالا، تعداد دروغها بسیار کمتر شده و احساس آرامش بسیار زیادی دارم. همچنان فکر نمیکنم که به هیچ عنوان دروغ نمیگویم، بلکه بسیار بسیار کمتر شده است. امیدوارم که به صفر برسد!
پ. ن. در مورد سیستم لوکیشن وایبر با شما هم عقیده نیستم. همین امسال یک سفر به ماهشهر داشتم در حالی که سیستم وایبر مرا در شیراز نشان میداد. یا اینکه یک ماه پیش در گروه خانوادگی همگی به من سفر به خیر میگفتند در حالی که من در تهران بودم. وقتی از ایشان پرسیدم چرا سفر به خیر میگید، گفتند آخه لوکیشن شما در ماهشهر بود. در اینجا بود که فهمیدم سیستم لوکیشن دیرکرد زیادی دارد. سفر ماهشهر من که ۳ تا ۵ عید بود را در آبانماه نمایش داده بود.
ممنون بابت گفتن این راهحلها.
و اما در مورد سرویس لوکیشن وایبر خواستم یک نکتهای اضافه کنم: حتماً میدونید در گوشیهای اندرویدی، سه درجه دقت برای مکانیابی وجود داره: یک: جیپیاس دو: شبکههای موبایل و وایفای و سه: گزینه اول+ گزینه دوم. حالا اگه دقت رو روی گزینه آخر، یعنی بالاترین دقت ممکن بذاریم، موقعیت مکانی خودمون رو میتونیم با اختلاف چند متر به اشتراک بذاریم؛ بنابراین تقریباً بعیده که وقتی از این درجه دقت استفاده بشه، موقعیت طرف مقابل، اشتباه نمایش داده بشه.
سلام. حالا اینا را خوب میدونستم. ممنون میشم اگر بگید وبسایتتون مبتنی بر چه پلت فرمی هست؟
با وردپرس ساخته شده.
با سلام
می خواستم بدانم آیا این امکان وجود دارد که در هر شهر اشخاصی که موضوع خاصی را سرج میکنند پیدا کرد و اگر هست چگونه ؟
لطفاً جواب را به ایمیل من به آدرس iso.pishgaman@Gmail ارسال نمایید. سپاسگزارم
شخص رو پیدا کرد یا موضوع سرچشده رو؟
فقط یه نکته در مورد لوکیشن وایبر عرض کنم؛ یکی از اقوام الان در کانادا هستن (مطمئن هستم اونجا هستن!) اگه الان موقعیت ایشون رو در وایبر نگاه کنم به جای کانادا با تهران روبهرو میشم، حالا یا این سرویس اشکال داره که بعید میدونم یا آخرین باری که GPS اجازه پیدا کرده موبایل ایشون رو ردیابی کنه در تهران بودن.
مسیجی که از طریق آیکن کنار اون، موقعیت ایشون رو چک کردید، از کانادا فرستاده شده یا از تهران؟ اگر از تهران فرستاده شده باشه، ایشون هر جایی که برن، همچنان همون تهران رو نشون میده که کاملاً طبیعیه؛ چون هدف سرویس لوکیشن اینه که موقعیت کاربر رو در لحظه ارسال مسیج نشون بده.
اون لحظه کانادا بودن
عجیبه!
شاید هم واقعاً کانادا نبودن:-)
یه نکته ای که وایبر داره اینه که اگر یک پیام را که کسی با لوکیشن روشن فرستاده فوروارد کنید گیرنده دوم پیام را با لوکیش فرستنده اول دریافت میکنه. یعنی لوکیشن اون پیام هم فوروارد میشه
سلام آقای دامن افشان
من می خواستم بدونم که چطوری می شه در داخل وبلاگ یا سایت، یا جایی که آی.پی ثبت می شه آی.پی.واقعی کسی که از وی.پی.ان استفاده می کنه، رو پیدا کرد؟
مثلا فرض کنید که من با وی.پی.ان اومدم و توی وبلاگ شما کامنت گذاشتم. الان آی.پی. واقعی من پنهان هست و آی.پی غیرواقغی نمایش داده می شه. شما راهی یا نرم افزاری رو می دونید که بشه آی.پی واقعی رو شناسی کرد؟
متاسفانه سراغ ندارم.
مرسی دایی وحید
با سلام و احترام
خدا خیرتون بده. طبیعت دروغ اینه که بالاخره یه روزی فاش میشه و البته تا اون زمان هم باعث قساوت قلب میشه و بدا به زمانی که شخصی اونقدر به دروغ عادت کنه که دیگه نتونه راست هم بگه و موقع جواب دادن به مخاطب، اول دروغ بیاد تو ذهنش. دروغگو هرگز عزیز نمیشه. کلاه شرعی برای دروغهامون نتراشیم؛ هیچ هیچ هیچ دلیلی برای دروغ گفتن صحیح نیست و کراهت اون رو از بین نمی بره الا نجات جان انسان. مصادیق دروغ مصلحتی اونقدر کمه که شاید تو کل عمر انسان به شماره انگشتان دست هم اتفاق نیفته. ای کاش قبل از فکرکردن به بی آبرویی حاصل از دروغ، به اثر اون در تیرگی دل فکر کنیم. تجسس هم قباحت کمتری از دروغ نداره ولی وقتی شخصی در فضای مجازی وارد می شه، دادن اطلاعات ابتدایی از مکان و زمان، خودخواسته ای است که تدبیری برای آن نیست.
سلام
واقعا ممنون.اطلاعات خیلی جالبی بود.از این دست مطالب بیشتر بذارید.با تشکر
و در مورد جایگزین وایبر، لطفا از تلگرام استفاده کنید. Telegram
به جای سرچ با گوگل از داکداکگو استفاده کنید. http://www.ddg.gg
فایرفاکس انتخاب اولتان برای مرورگر باشد.
یکی از نرم افزارهای مدیریت پرایوسی را بر روی گوشیتان نصب کنید. ترجیحا برای این مورد اپلیکیشنی انتخاب کنید که متن باز باشد و چشم ها روی کد آن نظارت داشته باشند.
اگر برای تان مقدور است و اهل تنوعید، ویندوز را آرام آرام کنار بگذارید. انتخاب های دیگری نیز هست.
بیش از این هم می توان جلو رفت مثلا از جیمیل استفاد نکرد و…، اما دیگر تلخ کردن کام می شود.
– تلگرام، امکان تماس صوتی و تصویری رو نداره. علاوه بر این، جامعه کاربری زیادی هم نداره؛ البته خودم هنگاوت رو پیشنهاد میکنم که تماس صوتی و تصویری رو داره.
– قبلاً داکداکگو رو دیدم و بررسیش کردم. حتی به گرد پای گوگل هم نمیرسه. واقعاً هنوز ضعیفه.
– فایرفاکس کنده و بعضی مواقع، هنگ میکنه. به علاوه احساس میکنم سرعت کروم رو نداره.
– ممنون میشم یکی از این اپهای پرایوسی که خودتون تجربه کار باهاش رو داشتید، بهم معرفی کنید (لینکش رو توی گوگلپلی بدید).
– تا حالا چند بار اوبونتو رو نصب کردم؛ حتی الان هم روی ماشین مجازی دارمش. اما واقعاً نمیتونم از ویندوز دل بکنم. من از ویندوز ۹۵ تا حالا دارم باهاش کار میکنم. هر چیزی رو که بخوام، ویندوز داره.
– این مورد رو که دیگه اصلاً حرفش رو هم نزدید. حتی شوخیش هم قشنگ نیست:-)
سلام علیک
جواب پاراگراف اول دیدگاه: بد بودن کار مخاطب بد است / خوب نیست / اما/ بد بودن کار ما را توجیه نمی کند / کار ما را خوب نمی کند / کار ما را زرنگی نمی کند…
ارزشهای اخلاقی ثابت است.
جواب پاراگراف دوم دیدگاه: با پاراگراف آخرتون کاملاً موافقم.
* در مورد کامنتهای در تأیید کامنت خود: این مورد : نمی دونم / به طور کلی : همسان بودن ipها میتونه ناشی از وصل شدن تمامی کاربران به یک مودم وایرلس در دانشگاه باشه.
حرف شما درست؛ اما با توجه به بازدید کم وبلاگ من، امکان اینکه ۷-۸ نفر در عرض چند ساعت، با آیپی مشترک، پست من رو دیده باشن و اون رو خونده باشن و تصمیم به گذاشتن کامنت گرفته باشن و نظر همهشون هم مخالف بوده باشه، یه خرده پایینه. در مورد توضیحی هم که درباره یکسان دیدهشدن آیپیها دادید، بله؛ بارها و بارها موقع دانلود مقاله از طریق سیستم اشتراک دانشگاه با پیغام خطایی مبنی بر اینکه «از این آیپی بیشتر از حد مجاز، مقاله دانلود شده است» روبرو شدم؛ پس از این مورد اطلاع دارم.
این نوشته در نگاه اول حس خوبی به من نداد! تجسس در احوال دیگران کار خوبی نیست.
– شاید دوست شما در آن ساعت و زمان حالش را نداشته، فایل آماده نبوده، تمایل نداشته آن را به شما بدهد و یا هر احتمال دیگری و باز شاید از سویی نمی خواسته بدقول و یا هر مورد دیگری جلوه کند، خواسته برای حفظ وجهه خود، به دروغ متوسل شود، در خوبی و بدی این انتخاب، خودش مسئول است، آنچه که به ما مربوط است اینکه تجسس نکنیم.
دنیای دیجیتال و امکاناتی که برای ما فراهم می آورد نباید سبب شود از آن حصاری بسازیم برای زندگی واقعی خود.
– موضوع سر زدن شما به تاریخچه ایمیل دوستتان که عمل غیراخلاقی صرف بوده است! بر فرض که دوستتان در آن مورد سرچ گرفه باشد، نمی تواند ملاک این قضاوت باشد که توانسته باشد از آن طریق به نتیجه ای روی هزینه راه اندازی یک e-shop رسیده باشد.
و…
از این سمت بام که بگذریم در آن سوی بام، بله، حق با شما است. امنیت ۱۰۰ درصد در کار با اینترنت، یعنی کار نکردن با اینترنت.
سندهای privacy و term of serviceهایی که با عجله و نخوانده برای نصب یک اپلیکیشن اندرویدی و یا در حین ثبت نام در یک سایت و فروم می پذیریم، کلیک هایی که در شبکه های اجتماعی انجام می دهیم، اطلاعاتی که سیستم عامل از ما جمع آوری می کند (خصوصا ویندوز)، تبادل داده ناخواسته ای که برخی مرورگرهای کدبسته با مبدا خود دارند، دانش آموز همسایه تان که با یک اسکریپت ساده وایرلس شما را هک کرده و داده های شما را زیر نظر می گیرد، دولت هایی که ۴ چشمی ترانسفر کاربران را می پویند، لحظاتی که با مهندسی اجتماعی، هک می شویم (Hacking by social engineering)، همه و همه اینترنت را آبراه آبروی مردمان کرده است!
و اما حکایت ما مردمان در اینترنت، حکایت تعارف دم در آسانسور و گاز دادن های پشت فرمان اتومبیل است. تا زمانی که گرمای نفس مخاطب را روی صورت مان حس می کنیم، اهل مرام و مراعاتیم و اما آن دم که در پناه فلز می شویم و یا بادیواری آجری از دیگرا مجزا می شویم چنین مصداقی داریم: «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند»
– به نظر من جرم دروغگویی خیلی خیلی سنگینتر از بدقولی هستش. دروغ گفتن به یک نفر، یعنی احمق فرض کردنش. هیچکس دوست نداره احمق فرض بشه. ایشون خیلی راحت میتونست بگه بعداً برات میفرستمش. کارمندم نبود که مثلاً اخراجش کنم.
– همونطور که گفتم، این ایمیل، ایمیل شخصی ایشون نبوده که من تجسس کرده باشم. حتی اینباکس ایشون هم کاملاً خالی بود. تنها یک نگاه گذری بعد از باز کردن آدرس https://www.google.com/history کافی بود که عبارتهای جستجوشده رو ببینم. به نظر خودم، تجسسی در کار نبوده.
با ۲ پاراگراف آخرتون کاملاً موافقم. ممنون که نظرتون رو نوشتید.
با سلام
بسیار ممنونم بابت مطالب مفیدی که از این درگاه با ما به اشتراک میگذارید
موفق باشید
از مطلب بسیار جالب و عبرت آموزتان متشکرم.
پیروز باشید
بابادمت گرم. اطلاعات جالب و مفیدی بود و درضمن یادتون رفت بگید به کسی که سرش تو کاره دیجیتاله دروغ گفته نشه