یکی از مواردی که در همان جلسه اول هر درس به دانشجویان میگویم، این است که نگذارند درسها روی همدیگر جمع شود؛ چون ریاضی، درسی نیست که بشود آن را در یک شب یا یک هفته یا دو هفته جمع کرد. علاوه بر این مورد، به آنها تذکر میدهم که تا قبل از روز امتحان، میتوانند به اتاقم بیایند و انتقاد کنند؛ پیشنهاد بدهند؛ سوال بپرسند؛ بهانه بیاورند؛ مشکلاتشان را مطرح کنند. اما بعد از امتحان، دیگر هیچ بهانهای برای کم شدن نمرهشان پذیرفته نیست. به عبارت دیگر، بعد از امتحان، تنها چیزی که نمرهشان را تعیین میکند، برگه پاسخنامه است.
با وجود تمام این حرفها و تذکرها، متاسفانه موقع تصحیح کردن برگهها، مانند همکاران دیگر، باز هم با انبوهی از «مصیبتنامهها» مواجه میشوم. نامههایی که بعضی از آنها تکراری و غیرحرفهای نوشته میشوند؛ اما بعضی دیگر از آنها، آنقدر احساسی و به سبک فیلمهای بالیوودی نوشته میشوند که دل هر بینندهای را به درد میآورند.
خوشبختانه به یاد ندارم که به نمره دانشجویی خاص، به تنهایی، نمرهای اضافه کرده باشم و همیشه در جواب به آنهایی که درخواست نمره اضافه دارند، میگویم که این کار، امکانپذیر نیست؛ اما هیچکدام از آنها قانع نمیشوند و این تصمیم را غیرمنطقی میدانند. در این نوشته میخواهم دلایل خودم را برای ندادن نمره اضافه و یا به عبارتی، پاس نکردن دانشجویان بگویم. امیدوارم که با دیدن این دلایل، کمی به من حق بدهند.
دلیل اول، خیلی ساده است: دانشجو، شایستگی علمی لازم برای پاس کردن درس را ندارد. وقتی دانشجویی، مباحث درس مثلاً ریاضی عمومی ۱ را یاد نگرفته است، چرا باید پاس شود؟ اگر من دانشجو را در این درس، پاس کنم، قطعاً ترم بعد در درس معادلات دیفرانسیل که به شدت به مباحث ریاضی ۱ نیاز دارد و یا در درس ریاضی عمومی ۲، دچار مشکل میشود. بنابراین نباید خشت اول را کج گذاشت و هر وقت که دانشجو، شایستگی علمی لازم برای پاس کردن درس را کسب کرد، باید پاس شود؛ حتی اگر چندین بار، این درس را برداشته باشد.
دلیل دوم، بحث معدل دانشجویان است. همانطور که میدانیم، چنانچه دانشجویی در بین همدورهایهای خودش، بالاترین معدل را داشته باشد، به عنوان دانشجوی استعدادهای درخشان شناخته میشود و میتواند بدون کنکور، وارد مقطع کارشناسی ارشد شود. بنابرین وقتی به دانشجویی، به تنهایی مثلاً یک نمره اضافه میکنم، عملاً از دانشجویان دیگر، یک نمره کم کردهام و گاهی همین یک نمره، میتواند دانشجویی را به ناحق، استعداد درخشان کند و یا یک دانشجوی شایسته را از معدل اولی محروم کند. بنابراین حق دانشجویان دیگر، ضایع میشود.
شاید بگویید که اگر همان یک نمره را به تمام دانشجویان اضافه کنید، دیگر حق کسی ضایع نمیشود. این حرف، درست است؛ اما همیشه اینطور نیست؛ چون ممکن است چند نفر از دانشجویان، نمره ۲۰ گرفته باشند و بنابراین آن چند نفر، عملاً از آن یک نمره، محروم میشوند.
دلیل سوم، دلیلی است که در کارگاه روش تدریسی که چند وقت پیش در آن شرکت کردم، به آن رسیدم. بدون شک، هدف از امتحان، سنجش میزان دانستههای دانشجویان است؛ در حالی که دانشجویانی که بعد از امتحان برای گرفتن نمره پاسی مراجعه میکنند، دلایلی مثل مشروط شدن، اخراج از دانشگاه، سرپرستی از پدر و مادر، از دست دادن همسر آینده، از دست دادن موقعیت شغلی و غیره را مطرح میکنند و با قیافهای حق به جانب، میگویند که چون گرفتاری داشتهاند، باید به آنها نمره پاسی داده شود. سوال من این است که آیا هر کسی که گرفتاریاش بیشتر باشد، باید نمره بیشتری بگیرد؟! بنابراین حتی اگر دانشجو، کوهی هم از گرفتاری داشته باشد، تاثیری روی نمرهاش ندارد؛ چون من به گرفتاری، نمره نمیدهم؛ فقط به دانستهها نمره میدهم.
دلیل چهارم، نبودن یک مرز مشخص برای اضافه کردن نمره است. در یک کلاس، نمرههای زیر ۱۰، گاهی بسیار به همدیگر نزدیک هستند. حال فرض کنید من تصمیم میگیرم که نمرههای بین ۸٫۵ تا ۹٫۷۵ را پاس کنم. بدون شک، این کار، با اعتراض شدید دانشجویی که نمره ۸٫۲۵ گرفته است، روبرو میشود؛ چون عملاً دارد به خاطر ۰٫۲۵ (نسبت به نمره ۸٫۵) میافتد. حال فرض کنید ۸٫۲۵ را هم پاس کردم؛ حالا این بار، نمره ۸، اعتراض میکند؛ چون ایشان هم به خاطر ۰٫۲۵ میافتند. بنابراین، همانطور که میبینید، هر چه قدر هم که کف کمک کردن را پایین بیاورم، باز هم با اعتراض و خواهش دانشجویانی با نمره پایینتر از این کف، مواجه میشوم و در نتیجه مجبورم که این روند را تا نمره صفر، ادامه بدهم و همه را پاس کنم!
نکتهای که دوست دارم در آخر به آن اشاره کنم، این است که بعضی از دانشجویان، در هنگام درخواست نمره پاسی، کارهای نادرستی میکنند. به عنوان مثال،استدلال میکنند که: «استاد فلانی در ترم قبل، ۸ نمره به فلانی کمک کرد؛ شما چرا نمره نمیدهید؟!» یا گاهی متاسفانه، پدر و مادر خود را برای گرفتن نمره پاسی به پیش استاد میآورند که به نظر من، هیچ توجیه درستی ندارند.
نظر شما در مورد نمره پاسی به دانشجویان چیست؟ شما در چه صورت به دانشجو، نمره میدهید؟ تجربه شما از دادن نمره پاسی و نتایج آن چیست؟ لطفاً نظرتان را با من و بقیه خوانندگان «پانویس» در میان بگذارید.
پینوشت: پیشنهاد میکنم دیدگاه کاربران عزیز، آقای فرشاد ترابی و خانم NILOOFAR را هم در بخش دیدگاهها بخوانید.
در نوشتههای بعدی وبلاگ، باز هم درباره مسایل علمی و دانشگاهی خواهم نوشت. اگر میخواهید از انتشار این نوشتهها باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک «پانویس» شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید:
دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=689

من خيلي موافق نيستم خيلي هم مخالف نيستم! بستگي به درس و طرفش داره! درسهاي پيش نياز رو نبايد نمره پاسي داد چون يا ترم بعد با همون استاد ميگيره و همون استاد رو اذيت ميكنه تا يه چيزي ياد بگيره يا يه استاد ديگه كه اون استاد قطعا استاد اولي رو فحش ميده كه چرا به اين ادم نمره داده! البته گاهي يه دانشجوي فعال و با انگيزه هست كه شرايط بدي بهش دست ميده اون يه ذره شايد شرايطش فرق كنه اما ميبنيم اكثر كسايي كه نمره ميخوان بچه هاي تنبل و شر و شلوغ كلاس هستن ….داستان نامه هاي اخر امتحان و خواهش و التماس دانشجويان هم حكايتي داره واسه خودش
در جواب به نویسنده باید بگم خیلی خیلی خیلی عقده ای تشریف دارید جناب به اصطلاح استاد
در مورد امتحان هم با این نظر که تنها روش سنجش هست به شدت مخالفم۰ من ۴ساله که در دانشگاه درس میدم که ۳سالش در انگلستان بوده۰ در اونجا به عمل دیدم که روشهای متنوعی برای سنجش داشجو وجود داره۰ مانند نوشتن مقاله, حل تمرین, مشارکت در بحث و ۰۰۰۰ امتحان فقط اقتصادی ترین و جامع ترین روشه نه تنها روش۰ یادمون باشه هدف ما امتحان گرفتن نیست بلکه افزایش میزان یادگیری دانشجو هست۰ پس بیاین روی یادگیری تمرکز کنیم حالا به هر روش معمول و ابتکاری که هست۰ من برای دانشجو هام حداقل سه روش ارزشیابی در نظر گرفتم۰ یکیش امتحان یکی ارائه پروژه و یکی ثبت مطلب در وبلاگ۰ نتیجه اینکه اکثر دانشجوها دوست دارن با من کلاس بگیرن چون هم درس خوندن هم تو اینترنت در مورد موضوعات جدید سرچ می کنن و هم عملی مباحث رو تمرین کردن۰
میشه لطف کنید بگید مورد «مشارکت در بحث» رو چطوری ارزشیابی میکنید؟ معیارهاتون چیه؟
ممنون میشم اگه یه کمی هم در مورد «ثبت مطلب در وبلاگ» توضیح بدید. نوشتههای دانشجوها باید چه شرایطی داشته باشن تا مورد قبول شما باشه؟ آیا نوشتهها باید تالیفی یا ترجمهای باشه یا گردآوری صرف هم قابل قبوله؟
سلام بحث جالبی هستش۰ در مورد نامه های پایین برگه ها من از نامه های ترم قبل عکس گرفتم و در جلسه اول این ترم به همه بچه ها نشون دادم۰ براشون خیلی جالب بود و کلی به نوشته های دوستاشون خندیدن۰ اسمشم گذاشتم کلکسیون نامه دانشجو های من۰ در آخر ازشون خواستم که با نوشتن نامه های خلاق به غنای کلکسیون کمک کنن۰ نمیدونم این کار جواب میده یا نه اما خیلی بهش امیدوارم۰ برگه های این ترمو که گرفتم حتما نتیجه رو اینجا گزارش می کنم۰ شبیه این کاررو قبلا در مورد دانشجویانی که سی دی خالی به عنوان پروژه ارائه می دادن کردم۰ اول ترم به همه گفتم که میتونن سی دی خالی با اسم خودشون به عنوان پروژه تحویل بدن و تاکید کردم که خیلی کار خوبیه چون من رو سی دی ها موزیک میزنم و در ماشین گوش می کنم و چون اسم دانشجو روشه همیشه به یادشون هستم۰ همه خندیدن و از اون روز ححتی یک سی دی خالی نگرفتم۰ حتس سی دی کوراپتد هم نداشتم۰ برای همین در مورد نامه ها هم امیدوارم این متد جواب بده۰
در دروسی مثل ریاضی می توان رابطه بین استاد و دانشجو را قطع کرد. به طور مثال امتحان ریاضی 1 و 2، معادلات دیفرانسیل، محاسبات عددی و… در دانشگاه به صورت مشترک برگزار شود و برگههای هر استاد توسط اساتید دیگر تصحیح و نمرات وارد گردد.
من هم با بسیاری از نظرات بالا موافقم و اینکه خوشحال شدم که در نهایت به این باور رسیدید که استاد فقط یک راهنماست و کار اصلی با خودتونه. اگر تمام دانشجویان این موضوع را متوجه میشدند، دنیا گلستان میشد. زیرا دانشجویان انتظار دارند استاد تمامی مطالب را به آنها آموزش دهد. اصولا فرقی بین دانشآموزی و دانشجویی نیست.
یک استاد بسیار خوب در دوران کارشناسی داشتم که یک صحبت بسیار با ارزش فرمودند که مفهوم آن جمله از ایشان در ذهن من نقش بست. مفهوم صحبتهای ایشان این بود «… تمامی هنر ما به عنوان یک استاد این است که بتوانیم به شما فکر کردن را یاد بدهیم نه درس. مطالب درسی در کتابها هست اما شما به عنوان یک دانشجوی مهندسی باید یاد بگیرید وقتی با یک مسألهی جدید روبرو شدید، چگونه به آن فکر کنید و برای آن راه حل پیدا کنید…»
البته همانگونه که عرض کردم این جملات مفهوم صحبت ایشان بود و نه چیزی که دقیقاْ فرمودند.
من خودم همیشه در دوران تحصیل به کتابها و مراجع رجوع میکردم و آخرین کاری که میکردم رجوع به استاد بود. از نظر خودم دانشجوی متوسط رو به بالایی هم بودم نه یک دانشجوی فوقالعاده. همیشه هم به دانشجویانم تأکید میکنم که این شمایید که باید مساله را حل کنید نه من. حتی به دانشجویان دکترا تأکید میکنم که شما قراره در آینده راهبر باشید نه دانشآموز. بنابراین به هیچ عنوان به استاد خود تکیه نکنید. اگر استاد شما در مسألهای همهی جوانب را بلد بود آنرا به عنوان تز دکتری تعریف نمیکرد. تزی که تمامی جوانبش مشخص باشد تز نیست. در رساله دکتری شما دنبال مسألهای جدید هستید که حتی استاد شما هم نمیداند. شما باید یک علم جدید بیاورید که در آن از استاد خود هم سرتر شوید. به همین دلیل، اصولاً نباید به استاد خود متکی باشید زیرا راهبری را یاد نخواهید گرفت.
سلام و وقت بخير،
جناب دامن افشان خانه از پاي بند ويران است خواجه در بند نقش ايوان است
من زبان تدريس مي كنم شاگرد داشتم در عرض 20 جلسه تو موسسه شروع كرده حرف زدن.شاگرد داشتم 20 ترم ميومده هنوز بايد دندون رو جگر مي ذاشتم تا حرف بزنه ،به كي بگم دردمو كه به فكر خودش نباشه؟همكارم؟مسئول موسسه كه فقط قبولي مي خواد؟وقتي نمي خوان درس بخونن شما چيكار مي توني بكني؟تهش كه به زور بهشون مدرك ميدن؟الان كه دانشگاه ازاد به زور دانشجو ميگيره!وقتي برا كار تو سازمان حقوق فرد كه ليسانس داره با ادمي كه سيكل هم نداره يكيه شما چه توقعي مي توني داشته باشي؟وقتي نصف ملت ما همزمان كار و تحصيل مي كنن،وقتي دانشجوي روزانه ارشد دانشگاه تهران با گذشت يك ترم هنوز يك ارائه نداده شما چه توقعي از دانشگاه هاي پرديس و غيره داري.وقتي دانشجوي ارشد مهندسي پلاسما كه شاگرد اول گروهشون تو دانشگاه تبريزه از بيكاري افسردگي داره!وقتي دانشجوي دكتراي منابع طبيعي كه تمام مقاطع تحصيلي رو روزانه دانشگاه هاي معتبر بوده و مقاله كار كرده رو دانشگاه ازادم برا تدريس قبول نداره درعوض يه بيسواد داره به دانشجوهاي مقطع دكترا تدريس ميكنه ،شما بودي انگيزه داشتي برا درس خوندن!من خودم دانشجوي پرديس قمم.البته از طريق ازمون سازمان سنجش وارد شدم .حداقل برا رشته ما كه از اساتيد بنام و باسوادي (مثلا دكتر خنيفر)استفاده مي كنن.من رشته هاي ديگه رو نمي دونم و نظر هم نميدم راجع بهش.شخصا به دليل كارم و اينكه فك ميكنم واقعا ديگه كلاسا بار نداره نمي خوام تو دوره هاي حضوري شركت كنم.طوري شده كه اگه يكي از دانشگاه ازاد …باسواد باشه و حرفي برا گفتن داشته باشه همه با تعجب نگاش ميكنن.باور كنيد من اينا رو ديدم كه ميگم .خلاصه به اين باور رسيدم كه استاد تنها يك راهنما در كنارمه و كار اصلي با خودم ،اگه قراره باسواد باشيم.اگر قراره مدرك بگيريم كه …
سلام. با تمام حرفهاتون موافقم و عین واقعیته. نمیدونم کی این وضعیت درست میشه.
ممنون از نوشته خوبتان. موضوعی که مطرح کردید یکی از دلایل کاهش انگیزه من نسبت به تدریس است. در صورت نمره دادن، یه عده دانشجوی درس خوان ناراضی می شوند و در صورت نمره ندادن، تعدادی دیگر (هر چند حق با شما باشد). با این حال، پیشنهادی در رابطه با این موضوع دارم:
یکی از موضوعات جالبی که در برخی از کتاب های خارجی دیدم، بحث در زمینه چالش های اخلاقی موضوع است. پیشنهاد من این است که در انتهای برخی از جلسات کلاس مباحث اخلاقی (مانند نمره، چرایی درس خواندن و …) را در کلاس باز کنید و از دانشجویان نظرخواهی کنید. وظیفه شما هم به عنوان استاد این است که بحث را به نحوی هدایت کنید که همه با چالش های مختلف آشنا شوند و به تصمیم گیری درستی برسند. اگر اکثریت با دیدگاهی موافق بودند در آخر ترم با قاطعیت و اطمینان خاطر آن را اجرا کنید.
ممنون به خاطر دیدگاهتون. تقریباً هر جلسه، سوالهایی مشابه با این رو مطرح میکنم؛ اما متاسفانه هیچوقت بحث رو جدی نمیگیرن:-(
لزومی به این کارها ندارد. امتحان ها همگی سر کلاس خودمان برگزار می شود. خودم یا در برخی موارد دانشچوی حل تمرین به عنوان مراقب.
اتفاقا یکی از مواردی که باعث می شود یکی از دانشجویان بنابه دلائلی در یک درس موفق نشوند اما کلا استحقاق آنرا دارند، این است که در طول ترم یک یا حداکثر دو امتحان بیشتر برگزار نمی شود. در این حالت دانشجویی که بدشانس باشد، از کل یک کتاب درسی، تنها با دو-سه تا سوالی مواجه می شود که احتمالا جواب آنها رانمی داند. اما اگر تعداد امتحانها زیاد باشد، علاوه بر مسائلی که قبلا گفتم، توزیع بیشتری از محتوای متن درسی سوال می شود و دانشجو کمتر ضرر می کند.
خودم این نکته آخرین رو بارها تجربه کردم؛ یعنی برای امتحان پایانترم فقط یکی دو تا سوال رو نمیخوندم و بعد همون دو تا سوال با بارم ۶ نمره توی امتحان میاومد!
اما مکانیزم نمره دادن خودم به صورت زیر است:
من در طول یک ترم تعداد بسیار زیادی امتحان میگیرم که تقریبا وزن همه با هم برابر است. شاید در حدود 7 تا امحتان.
بنابراین در هر امتحان قسمت کمی از کتاب سوال میشود و وقت زیادی برای مطالعه نمیخواهد.
علاوه بر امتحان، تعداد زیادی تکلیف میدهم در حدود همان 7 تا 8 تا. برای این قسمت هم نمره زیادی درنظر میگیرم یعنی مثلا تا 6 نمره. بنابراین با توجه به باز بودن بازار کپی کردن، هر دانشجویی میتواند تا 6 نمره را با تقلب به دست بیاورد. البته به دانشجویان ساعی توهین نمیکنم. چون نمره تکلیف میتوانند 6+ هم باشد. یعنی به دانشجویانی که تکلیفها را به طور عالی انجام میدهند نمره اضافه هم میدهم. ما فقط بحثمان روی بچه تنبل هاست.
آخرین مکانیزم سنجش هم حضور در کلاس است. من در طول ترم به طور اتفاقی در چند جلسه حضور غیاب میکنم.
دانشجویانی که در اکثر این جلسات حضور داشتند، مستحق ارفاغ هستند اما کسانی که در اکثر این جلسات حضور نداشتهاند، استنباط من این است که درس را بلد هستند و نیاز به ارفاغ ندارند.
حالا با توجه به تعداد زیاد امتحانها و تکالیف، برای کسانی که با توجه به فهرست حضور و غیاب در کلاس حضور داشتند، پایینترین نمره حذف میشود. در نهایت نمره حساب میشود. این نمرهها به طور مرتب در طول ترم روی
سایت خودم بروز میشود و دانشجویان در طول ترم متوجه میشوند که چند نمره از دست دادهاند یا چند نمره میتوانند بگیرند.
علاوه بر تمامی مطالب بیان شده، در درسهای من هر کس میتواند یک پروژهی اختیاری در مورد مطالبی که در کتاب
موجود است به سلیقهی خود انتخاب کند، سپس به تأیید اینجانب برساند. تا آخر ترم هم وقت دارد که پروژه را تحویل دهد. نمره پروژه کاملاً باز است و با توجه به حجم کار انجام شده و نتیجهگیری شخصی آنرا ارزیابی کرده و علاوه بر 20 به دانشجو اضافه خواهم کرد.
حالا به تفسیر این روش اقدام کنیم:
.1 از آنجا که تعداد امتحانها زیاد است، حجم هر امتحان کم میشود. بنابراین دانشجویان فرصت زیادی برای مطالعه دارند.
.2 تجربه نشان داده که تا امتحان گرفته نشه، دانشجویان درس نمیخوانند. بنابراین این کار باعث میشه دانشجویان در طول ترم چند بار درس بخوانند. این موضوع مهمترین دغدغه من به عنوان استاد است.
.3 این احتمال وجود دارد که دانشجویی با یک مشکلی حالا چه شخصی، چه خانوادگی یا غیره مواجه شود و امتحان پایان ترم یا میان ترم را از دست بدهد. اما با روشی که من دارم وزن امتحان پایان ترم و میان ترم و امتحانهای دیگر همه یکسان است. مثلا هر امتحان فقط 2 نمره دارد. لذا با خراب کردن یک امتحان، کل دانستههای دانشجو زیر سوال نمیرود.
.4 از آنجا که حجم زیادی از نمره را تکالیف برعهده دارند، دانشجویان تنبل هم میتوانند 5 تا 6 نمره کسب کنند. پس آنها فقط باید 5 نمره دیگر برای قبولی بگیرند. لذا اگر بازهم نتوانند درس را پاس کنند، بنده به هیچ عنوان نمره اضافه نمیکنم. حتی اگر کسی 9.75 هم شده باشد، آنرا پاس نخواهم کرد. زیرا در اصل نمره وی 4.75 بوده.
.5 از آنجا که پایین ترین نمره دانشجویان حذل میشود، اگر بنا به اتفاق کسی در یکی از امتحانها مشکل داشت، ولی در کل وی دانشجوی خوبی بوده، در نمره کل وی تاثیری نخواهد گذاشت.
.6 علاوه بر این، وجود نمره پروژه باعث میشود کسانی که واقعاه خواهان گرفتن نمره (چه برای پاس کردن و چه برای استفاده از سهمیه استعداد درخشان) هستند، بتوانند کار فوق برنامه انجام دهند. در اینصورت آنها واقعا مستحق گرفتن نمره هستند.
.7 تمامی موارد بالا نشان میدهد که پاس کردن در این مکانیزم بسیار ساده است. بنابراین اگر کسی نتواند نمره 10 بیاورد به هیچ عنوان مستحق پاس شدن نیست.
تجربه شخصی نشان داده که با این مکانیزم، در پایان ترم، دانشجویان بسیار کمی جهت گرفتن نمره به اینجانب مراجعه میکنند. شاید در طول این چند سال صرفا 7 – 8 نفر بودند. بنده به شخصه از این سیستم راضی هستم اگرچه این مکانیزم فشار کاری زیادی به استاد تحمیل میکنه.
من در طول یک ترم تعداد بسیار زیادی امتحان میگیرم
آیا بعد از امتحان، اون قسمت مربوط از کتاب رو حذف میکنید؟
بنابراین با توجه به باز بودن بازار کپی کردن، هر دانشجویی میتواند تا ۶ نمره را با تقلب به دست بیاورد.
آیا این بیعدالتی در حق دانشجویانی که خودشون تکالیف رو انجام دادن و کپی نکردن، نیست؟
من در طول ترم به طور اتفاقی در چند جلسه حضور غیاب میکنم.
با حضور و غیاب اتفاقی در کلاس هم کاملاً موافقم. منم این ترم دارم همین کار رو میکنم. جالبه که ترم قبل، حضور و غیاب نمیکردم؛ اما تقریباً همه سر کلاس، حاضر میشدن!
حتی اگر کسی ۹٫۷۵ هم شده باشد، آنرا پاس نخواهم کرد.
منم این ترم، همچین تصمیمی گرفتم. دلیلی نداره که با توجه به دلیل شماره چهار در بالا، نمرهای اضافه کنم.
باز هم به خاطر دیدگاههای ارزشمندتون ممنونم. با اجازهتون در متن نوشته، بهشون اشاره میکنم.
در مورد اینکه این 5 – 6 نمره بیعدالتی محسوب میشه یا نه من خودم قبلاً خیلی فکر کردم. آخرین نتیجهی شخصی بنده این بود که این حداقل کاری است که میشه انجام داد تا اون دانشجوها حتی اگر شده جهت کپی کردن مطالبشون، یک بار با حل یک مسأله آشنا بشوند. یک چیزی شبیه رونویسی که در دبستان به ما میدادند. اگرچه بار علمی خیلی کمی داشت، اما داشت!
بنابراین، این مورد مینیموم کمکی است که به دانشجویان انجام میشه.
این را هم عرض کنم خدمتتون که با وجود مکانیزمهای بیان شده، میانگین نمره کلاسی من در کارشناسی همون حدود 13 (به صورت توزیع نرمال) هست. یعنی اینطور نیست که همه 18 به بالا بشوند. برعکس چون تعداد امتحانها زیاد است و ممکن است هر کس یک نمره کوچکی در امتحان از دست بده، گرفتن نمره عالی هم در این مکانیزم راحت نیست.
امتحان گرفتن زیاد با توجه به کمی وقت برای پوشش سرفصلها همیشه کاربرد ندارد. مگر اینکه دانشگاه امکانات خاصی را در نظر گرفته باشد.(سالن برای امتحان و مراقب)
نظرات بسیار جالبی بیان شد و واضح است که دوستان از تمامی طیفها نظیر دانشجو، دانش آموز، معلم و استاد در این مورد احساس مسئولیت میکنند. اما نکته جالب در تمامی موارد مطرح شده این است که همگی به این موضوع اتفاق نظر دارند که اگر به کسی نمره الکی داده شود، هم برای خود وی، هم برای جامعه و هم برای همشاگردیان وی مشکل ایجاد میشود.
اما نقطه نظر من در باره نمره دادن این است که هرگز نباید به دلایل پس از امتحان نمره داد. چرا دانشجویان قبل از امتحان یاد نمره گرفتن نمیافتند؟ چرا این مسائل و مشکلات خانوادگی همگی بعد از گرفتن نمره بوجود میآید؟ چرا حتی بعد از امتحان تا وقتی نمره نهایی ارائه نشده نیز کسی مشکلی ندارد؟
اگر بخواهیم از لحاظ علمی هم به قضیه نگاه کنیم، همواره بیش از 98% از دلایلی که دانشجویان میآورند الکی و بدون اساس و بعضا ساختگی است. اما در 2% هم دانشجو واقعا حق دارد. اما اگر بخواهیم طراحی سستم را بر مبنای 2% قرار دهیم، کار بیهودهای کردیم. در دنیا هیچ سیستم یا مکانیزمی 100% کارایی ندارد. بنابراین ما هم باید بپذیریم که در برخی از موارد ممکن است سیستم نمرهدهی ما ضعف داشته باشد. لذا همواره هستند کسانی که حقیقتاً قربانی سیستم ارزشیابی اساتید میشوند اما تعداد آنها به اندازهای است که کل سیستم را نمیتواند زیر سوال ببرد زیرا اگر آنرا جور دیگری بنا کنیم، ممکن است نقص آن بیش از چندین درصد شود که ضرر آن به تمامی جامعه میرسد. موارد تخطی از این سیستم (یعنی نمره دادن به دانشجویان ضعیف) را دوستان ذکر کردند. مواردی نظیر کشته شدن حق دیگران، اشاعهی فرهنگ تنبلی درجامعه، روانه کردن یک گرون بیسواد در صنعت و حتی پزشکی کشور، دست یافتن افراد نا لایق به سمتهای مهم و ….
بنابراین اگرچه در سیستم کنونی و با رعایت ندادن نمره به دانشجو ممکن است برخی از دانشجویان واقعاً مشکلدار شوند، اما اگر از خود آنها هم سوال شود مطمئنا با دادن نمره (در برابر خطراتی که بیان شد) موافق نیستند. اما سوال بعدی این است که تکلیف دانشجویان چه خواهد شد. روشهای موجود این است:
1. دانشجویانی که مشکل دارند و نمیرسند درس بخوانند میتوانند درس راحذف کنند.
2. دانشجویانی که مشکلات بیشتری دارند و واقعا گرفتارند میتوانند ترم را حذف کنند.
3. دانشجویانی که یک درس را میافتند بازهم حق انتخاب آن درس را دارند و در ترم دیگر میتوانند آن درس را اخذ کنند.
4. اگر کسی درسی را افتاده باشد و در ترم بعدی آنرا با نمره بالاتر از 14 پاس کند، نمره قیلی از کارنامه پاک میشود.
5. دانشجویانی که بازهم در ترم دوم درس را میافتند میتوانند درس را به صورت معرفی به استاد بگیرند.
6. دانشجویانی که اصلا نمیتوانند درسی را پاس کنند به شورای موارد خاص ارجاع داده میشوند.
7. اگر دانشجویی به علت نگرفتن نمره در بسیاری از درسها مشروط شود، در اولین مشروطی مشکلی برایش پیش نمیآید. وقت دارد که ترمهای پیش رو را مشروط نشود.
8. اگر بازهم ترم دیگر مشروط شد بازهم نگرانی نیست. چون تا سه ترم مجاز است.
9. اگر ترم سوم هم مشروط شده بازهم جای نگرانی نیست چون پرونده به کمیسیون موارد خاص ارجاع شده و معمولا با ادامه تحصیل وی موافقت میشود.
10. اگربعد از بازگشت به تحصیل بازهم مشروط شد، آیا به نظر شما جای چنین کسی در دانشگاه است؟ آیا وی صندلی کسانی را که بالحق پشت در دانشگاه منتظر هستند را اشغال نکرده؟
در نهایت باید بپذیریم، کسی که اینهمه مشروط میشود، استعداد تحصیل ندارد. باید جای خود را به دیگری بدهد. مشکل اینجاست که جامعهی ما باید فضای لازم برای ادامه کار ایشان را فراهم کند. چه بسا ایشان یک تاجر موفق بشود که در کار خود مجموعهای از مهندسان، پزشکان، متخصصان و حتی خود اساتید را استخدام کند. چرا فکر میکنیم تحصیل کردن تنها راه حل برای ادامه زندگی است؟
در انتها عرض کنم که تمامی مسائل نقطه نظرات شخصی است. خوشحال میشوم نظرات اساتید و بزرگواران را در مورد آن بشنوم.
مثل همیشه، عالی. این نکات برای من و بقیه استادان تازهکار، میتونه خیلی مفید باشه. این ۱۰ تا نکته، عالی بود و باعث میشه موقع پاس نکردن، استاد کمتر عذاب وجدان بگیره.
سلام نوشته ها تون درسته اما اوضاع خیلی خراب تر از این حرف هاست (حداقل برای ما که این طوره)مدرک فوق لیسانس فیزیک دارم. دردوره لیسانس و فوق هر دو رتبه اول شدم. با مشکلات زیاد و با دو تا بچه کوچک درس خوندم. فقط این رو بگم که هروقت تحت فشار بودم بیشتر درس می خوندم. این کار کمک می کرد بیشتر تحمل کنم .ولی متاسفانه الان که به شدت تو زندگی ام به کار نیاز دارم کار پیدا نمی شه چون کسانی که با التماس از استادها نمره گرفتن به جای ما دارن کار می کنن چون پارتی دارن بعد هم به ما میگن … (چند نمونه از هم دوره ای هام رو میشناسم که بسختی و با التماس و… درس پاس می کردن و قبل خشک شدن امضای مدرکشون سر کار رفتند)مگر ما مشکل نداشتیم. از همه نوعش هم بود. تنها چیزی که وجود داشت علاقه به علم و فیزیک بود. وقتی کسی نمیتونه و یا استعداد(برای مثال) فیزیک خوندن رو نداره چرا باید مدرکش رو بگیره در حالی که میتونه تو یه رشته و یا حرفه ی دیگه موفق باشه و شرایط رو برای دیگران سخت تر نکنه. این هم یک نمونه از قربانیان پاس کردن بی دلیل دانشجو ها. تازه ماجرا به همین جا ختم نمیشه. وقتی بی سواد میاد رو کار ارزشی هم برای علم قائل نیست وآنچه نباید بشه میشه. چندساعت پیش از رادیو شنیدم یه آشپز توی یکی از مدارس ابتدایی درس میده و یه شبه معلم شده (و مسول مربوطه فرمودند که ایشون شبها پیش همسرشون دوره ی کلاس داری میبینن) از شدت ناراحتی و فشار مشکلات مالی خوابم نمی برد که نوشته های شما رو دیدم. گفتم خالی از لطف نیست که از زبون یکی از قربانی ها مطلب داشته باشید.
سلام و ممنون که دیدگاهتون رو نوشتید. متاسفانه حق با شماست و از این دست آدمها که در رشتهای غیر از رشته تخصصی خودشون فعالیت دارن، منم خیلی میبینم.
من کمی با نظر حضرتعالی موافق نیستم. این که ما بیان کنیم تمامی کسانی که کار گیر آوردند همگی بیسواد بودند و از پارتی استفاده کردند، کمی بیانصافی و بیاحترامی به جمع کثیری است که با شدت در دانشگاه درس خواندند و با توجه به استعداد خود کار گیر آوردند. حداقل من یکی در کنار خود نمونههای زیادی از این دست میبینم. در میان دانشجویان خودم، آنهایی که با استعدادتر، با تلاشتر و درسخوانتر هستند، همگی توسط اساتید حمایت میشوند و به صثایع مرتبط معرفی و استخدام میشوند.
اینکه «همگی» اینجور نیستند، حق با شماست؛ اما متاسفانه روز به روز به تعداد این بیسوادها استخدام شونده اضافه میشه.
اساسا پیدا کردن شغل غیر از سواد به خیلی مهارتهای دیگر هم احتیاج داره که متاسفانه در دانشگاه های ما به اونها خیلی اشاره نمیشه۰ خود من شاگرد اول ارشد دانشگاه تهران رو در رشته مرتبط برای سرپرستی کارگاه استخدام کردم۰ نمره ها عالی ولی روابط عمومی ضعیف, سیاست کاری ضعیف, سختش بود تلفن بزنه, چیزی که یاد گرفتهبود نمیتونست انجام بده. خلاصه گذاشتمش کنار و الان یه مهندس لیسانسه از رودهن گرفتم که معدل ۱۳ است ارشد هم نداره خیلی شیک کارگاه رو اداره می کنه۰ کمی دانشش ضعیفه که خودم هرجا گیر میکنه بهش درس میدم۰ خلاصه اینکه دوست فیزیک دان توصیه میکنم غیر از درس خوندن سایر مهارتها مانند خوش برخوردی و روابط عمومی بالا که معمولا به پیدا کردن پارتی میشه رو در خودش تقویت کنه
من مشکل رو تو دو بخش میبینم…
یه بخش سیستم نمرهدهی ۲ نمرهای ماست. به نظرم سیستم کیفی الف، ب و … خیلی به عدالت و حقیقیتر بودن نمره نزدیکه.
مثلا درس مخابرات ۲ رو من با نمره ۱۷، بهترین نمره کلاس شدم. گرفتن این نمره برای کسی که دغدغه معدل و پذیرش گرفتن داره و معدل کلیش هم متوسطه اصلا اتفاق خوبی نیست! در صورتی که وقت و انرژی خیلی زیادی روی درس گذاشتم و دو تا امتحان سخت دادم… از ۲۵ نفر کلاس، میزان قابل توجهی هم رد شدند. اما درسهای خارج رو که میبینه آدم، اونجا میآن و به یه بازهای از نمرات A میدند… یعنی عملا فرق بین ۱۷ و ۱۷.۵و ۱۸ محو میشه. من خودم تعداد قابل توجهی از درسهام رو ۱۶.۷۵ گرفتم که اگه آستانه نمره ممتاز رو ۱۷ بگیرم، میشه نمره B (یا B+)… البته این ایراد سیستمه و استاد کاری نمیتونه انجام بده.
*
من خودم فقط تجربه ارائه حل تمرین داشتم. درس سیگنال و سیستم این ویژگی رو داره که هم کارهای نرم افزاری داره و هم تمرین تئوری. تجربه خوبی که داشتم ۲۲ نمره این درس بود. یعنی علاوه بر ۹ نمره پایان ترم، و ۸ نمرهای که از ۳تا امتحان تشکیل شده بود و ۳ نمره تمرینها… ۱ نمره برای پروژههای نرمافزاری اختیاری بود و ۱ نمره هم اضافه دست من که تمرینهای دیگهای میخواستم. علاوه بر اون، ۲-۳ تا سوال رو به عنوان مطالعه موردی طرح میکردم و برای هر کدوم ۰.۲۵ نمره اضافی میذاشتم.
به نظر خودم این سیستم، که عملا از ۲۳ نمره بود، هم باعث کار بیشتر دانشجو در طی ترم میشد، هم اونها رو درگیر درس میکرد و آخر ترم هم افراد کمتری افتادند!
البته لازمه چنین روشی، وجود داشتن ۱-۲ نفر برای حل تمرین، صرف وقت خیلی زیاد برای آماده سازی مطالب و تصحیح مقدار خیلی خیلی زیادی برگه بود!
*
در کل فکر میکنم اگه استادها در همه درسهای اصلی و تخصصی این روند رو پیش بگیرند و فقط به دوتا امتحان میانترم و پایانترم اکتفا نکنند، از این سیستم به گل نشسته خلاص میشیم.
ممنون که تجربهتون رو با ما در میون گذاشتید. این سیستم A, B,… هم فکر میکنم الان توی دبستان در غالب «عالی»، «خیلی خوب»، «خوب» و غیره داره اجرا میشه.
البته من با ۲۳ نمرهای بودن موافق نیستم. اینجوری شما عملاً به همه سه نمره دادین. به عبارت دیگه، کافیه دانشجو فقط برای گرفتن نمره ۷ بخونه.
من فکر نمیکنم با این روش به همه ۳ نمره داده شده، من تفاوت رو اینجا میبینم که…
دانشجو اینجا این امکان رو داره تا ۳ نمره در کارش نقص داشته باشه. اشتباههای مختلفی میتونه باشه و به نظرم یه مقدار ایراد در یک سر فصل اگه جزیی یا محاسباتی باشه یه راه جبران هم باید براش باشه.
به نظرم این کار کمک میکنه تا دانشجو حس کنه خود ترم خیلی مهمتره تا شب امتحانش
:دی
سلام.
خواندن نوشته شما دلنشین بود و احساس کردم کسانی هستند که با من همدرد هستند. امیدوارم سالم و سرزنده باشید.
ظاهرا غیر از این مورد٬ در بحث لاتک و زیپرشین و … هم با هم اشتراک داریم 😀
سلام. ممنونم.
من قبلاً هم از نوشتههای شما در مورد texworks لذت بردم و استفاده کردم.
از نظر علمی حرف شما کاملا درست است
ولی در صورت امکان پاسخ این 2 سوال را هم بدهید
چند درصد از افرادی که در حال حاضر در دانشگاههای ایران تدریس می کنند شایستگی این پست و عنوان را دارند؟
یا حتی چند درصد از افرادی که موفق به اخذ مدرک دکترا شده اند واقعا علم و شایستگی لازم را داشته اند؟
دوست من، این یک زنجیره ایی است که آخرین حلقه آن دانشجو است
چند درصد از افرادی که در حال حاضر در دانشگاههای ایران تدریس می کنند شایستگی این پست و عنوان را دارند؟
خیلی کم. این وضعیت، در استادان جوان، بیشتر دیده میشه.
یا حتی چند درصد از افرادی که موفق به اخذ مدرک دکترا شده اند واقعا علم و شایستگی لازم را داشته اند؟
جواب این سوال هم متاسفانه، «خیلی کم» است.
مطلب بسیار جالبی بود… ولی چطور شایع شده که شما خیلی سهل و دست بالا نمره میدید؟ لاأقل بنده که شنیدم زیر 18 به کسی نمیدید… صحة و سقمش با گویندگان این حرف! من فقط شنونده بودم.
بعضی از درسها ممکنه خودشون آسون باشند و یا دانشجوهاش، به طور اتفاقی، درسخون باشند و یا شاید هم امتحانش آسون بوده باشه؛ وگرنه اینطور نیست.
من استاد نیستم در واقع دانشجوی دکتری هستم و تجارب کمی در این باره داشتم و تا حدی باهاتون موافقم اما چیزی که در این بین منو بیشتر از هرچیز دیگهای بخودش مشغول میکنه خود سیستم ارزیابی هست! میدونید سیستم امتحان پایانترم/میانترم هم چندان مدل خوبی برای ارزیابی نیست. کلا خیلی نمیشه روی نمرههائی که به دانشجوها میدیم حساب باز کنیم هرچند به نظر میاد فعلا گریزی جز این کار نداریم. اما سیستم امتحان ۲ ساعته هم خطای قابل توجهی داره ضمن اینکه بسیاری از ارتباطات و مفاهیم رو پوشش نمیده…
حق با شماست؛ اما متاسفانه زمان کم ترم و زیادی سرفصلها، اجازه نمیده که روی روشهای دیگه ارزیابی کار کنیم و یا تکنیکهای دیگر تدریس رو به کار ببریم.
بنده هم با نظر شما موافقم ولی در این مورد تچربیاتم را در یک چا به طور یکپارچه در اختیار شما قرار میدهم.
جناب دامنافشان! اوضاع دانشگاههای ما بسیار خرابتر از این حرفهاست. برای نمونه یکی از کارهای غلطی که سیستم آموزش عالی ما انجام داده اجازه تاسیس مراکز پولی به دانشگاههای دولتی است که با اسامی پردیس و فارابی و… مشغول فعالیت (در واقع کسب درآمد و جبران کسری بودجههای دولتی) با پایینترین کیفیت آموزشی ممکن هستند. موقع نمره دادن هم کاملا مانند نظر آقای جواد در بالا عمل میکنند. یعنی اصلا ملاکشان سطح واقعی آموزش نیست بلکه فقط بالا نشان دادن الکی میانگین کل دانشکده یا دانشگاه است. برای نمونه پردیس قم دانشگاه تهران سال گذشته دورههای مجازی فوقولانس! (همون فوق لیسانس شما) راه انداخت و فقط در رشته مدیریت حدود ۱۰۰۰ دانشجو گرفت. جمعه آزمون ورودی بود. شنبه قبولیها را اعلام کردند. دو سه روز هم مثلا مصاحبه! و روز جمعه هم روز شیرین ثبت نام برای دانشگاه و گرفتن شهریهها بود. دقت کنید که تمام این مراحل در اسفند ماه انجام شد. ماهی که عملا سیستم آموزش ما تعطیل یا در بهترین حالت عاطل و باطل میچرخد. این همه عجله فقط و فقط برای دریافت پول و پرداخت حقوق و مزایا و فلان و بیسار معوقه دانشگاه بوده است. بگذریم که در این یک ترمی که سپری شده سطح درسهای ارایه شده بسیار نازل و پایینتر از حتی معلومات مورد نیاز دورههای کاردانی آن رشتهها بوده است. نمرات هم کاملا کیلویی و حتی بعد از نمره کیلویی باز هم نمودار و باز هم نمره الکی با بهانههای کار در کلاس و فعالیت علمی!!! و… همه و همه فقط برای اینکه معدل دانشگاه خط قرمز آقایان است و کیفیت آموزش هیچ ارزشی ندارد. اینجا که زیرمجموعه دانشگاه تهران است این بساط است چه رسد به استانها!؟ به خاطر همین است که بخش خصوصی ما که کاملا از کیفیت به اصطلاح آموزش در دانشگاهها باخبر است اولویت اول را به تجربه میدهد نه به مدرک. (به نظرم کاملا هم حق دارد.) و به همین دلیل من هم از سیستم آموزش عالی خودمان متنفرم و اگرچه خودم فارغالتحصیل همین سیستم هستم ولی معتقدم که ما واقعا گند زدهایم به هرچه آموزش و دانشگاه و تحقیق و علم و… چه بسیارند دکترادارهایی که حتی یک دقیقه نمیتوانند به انگلیسی درباره رشته تخصصی خود صحبت کنند. ارجاعات به مقالات و h ایندکسها هم افتضاح…
آره؛ در مورد این پردیسهای خودگردان، خیلی شنیدم. میگن خیلی راحت هم مجوز راهاندازی میدن. واقعاً باید افسوس بخوریم.
سلام من هم نماینده دانشجوها درکمیته انضباطی بودم.
متاسفانه درصد بالایی از موارد مطرح شده در این کمیته تقلب در امتحانات از طرف دانشجو بود.
اگر نام عملی که نتیجه اش گرفتن نمره (بدون داشتن استحقاق آن) باشد تقلب است
، می توان گفت استادی که نمره پاسی بدون توجه به سطح معلومات دانشجو به وی بدهد نیز نوعی تقلب انجام داده است.
کم نیستند مهندسانی که از سیستم آموزشی کشور مدرک گرفته اند و حقوق بالایی از ادارات دولتی می گیرند ولی کمترین بهره علمی را دارا بوده و نقش مخربی در کارها دارند
با سلام
یکی از اساتید ما می گفت که نگه داشتن «بعضی» از دانشجویان (با ندادن نمره قبولی به آنها) ضرر بیشتری دارد از نمره دادن بدون دلیل. ایشان می گفت که بار مالی واسه دانشگاه داره. من خودم یه ترم به دانشجویان شیمی فیزیک پایه دو می گفتم. به دانشجویان سال چهارم! که هنوز درس را پاس نکرده بودند نمره قبولی دادم.
مساله بار مالی، یک واقعیته؛ اما به نظر من، این دلیل نمیشه که طرف رو پاس کنیم؛ چون با این کارمون، یک مهندس بیسواد، یک پزشک بیسواد، یک مدیر بیسواد، تحویل جامعه میدیم که ضرری که اینها در طول خدمتشون به جامعه میزنن، خیلی خیلی بیشتر از اون بار مالی هستش.
نوشته مرتبط: فهم نادرست قواعد ابتدایی ریاضی
یکی از اساتید دانشگاه Penn State در مورد نمره خواستن دانشجویان به بهانهی گرفتاریهای زندگی مطلبی را به زبان طنز نوشته که خواندنش خالی از لطف نیست. لااقل ثابت میکنه که مشکل مختص ایرانیان نیست و مشابهش جاهای دیگر هم پیدا میشه:
The Dead Grandmother/Exam Syndrome and the Potential Downfall of American Society
http://bit.ly/15IKJaU
خیلی ممنون به خاطر معرفی این مطلب.
شاید ترجمهش کردم و همینجا، منترش کردم.
لینک صفحه استاد: http://nutmeg.easternct.edu/~adams/
فرم درخواست گدایی نمره از استاد
http://s2.picofile.com/file/7264697525/gedaeyenomre.jpg
عالی بود !
سلام. بنظر بنده که تازگی آخرین نمره ی دوره ی لیسانسم رو گرفتم اساتیدی مثل شما از طرف دیگر بام افتاده اند! گذشته از مسئولیت علمی که به دوش شماست، مسئولیت انسانی و نقشتون بین همنوعانتون + وظیفه ی دینی که دارید مطرحه.
همیشه افرادی هستن که میخوان بدون تلاش نتیجه بگیرند، میخوان از حس همنوع دوستی شخص دیگه – چه استاد چه هر کسی سوء استفاده کنن و این هرگز قابل بخشش نیست. اما من و امثال من واقعا مثل هر انسانی شرایط بحرانی و نقاط کوری در زندگیشون پیش میاد. من با افسردگی شدید، مریضی مادرم و دوری از محل تحصیل در حالی که باید کار هم میکردم یک درس رو 3 بار افتادم و هر بار از خودم پرسیدم واقعا پاس شدن منی که زندگیم دور سرم میچرخه – حرکت قلم استاد – چه چیزی از جهان هستی کم میکنه که نه، چرا نباید یک فعل مثبت بحساب بیاد؟!
گذرم به اینجا افتاد و شما رو نمیشناسم اما هیچوقت “هرگز” رو در مقابل انسانهای دیگه قرار ندید – شاید با این پافشاری شما – که البته حق شماست – زندگی کسی نابود بشه. من سراغ دارم کسی که در دوره کاردانی شاگرد اول دانشگاه بود و در دوره لیسانس بخاطر مشکلاتش ترک تحصیل کرد. همچنین کسی رو میشناسم که بخاطر درس پروژه پایانی از دانشگاه اخراج شد و تمام امیدش برای ساختن زندگی سخت خانواده اش از دست رفت.
همیشه لطفا به انسانها از دیده ی محبت نگاه کنید، خوب بررسی کنید – اگر کسی واقعا به کمک شما نیاز داره فرقی نمیکنه در صحرای کربلا آب رو از تشنه دریغ کردن یا در اداره ای امضایی رو از سر لجبازی انجام ندان یا در دانشگاه… همیشه استثناء وجود داره.
ببخشید اگه جسارت شد،
اما صحنه های این چند سال که یادم میاد…
یا حق
سلام
یعنی شما میگید هر دانشجویی که گرفتاری داشت، باید پاس بشه؟ یعنی من به جای نمره دادن به دانستههاش، به گرفتاریهاش نمره بدم؟ بگم چون تو خرج خواهر و مادرت رو میدی، اشکال نداره فردا یه مهندس بیسواد و یا یک مدیر بیسواد بشی؛ بیا قبولت کنم؟ چرا اسم این کار رو کمک و لطف میذارین؟ به خدا این کار، عین خیانت به جامعه هستش.
اگر دانشجویی درس رو سر کلاس متوجه نمیشه، حاضرم ۱۰ بار دیگه براش توضیح بدم. این میشه کمک؛ نه پاس کردنش.
ممنونم از پاسختون. حرف شما متین، منظور من درست منتقل نشده. بنده که حق دخالتی ندارم، تجربه ی تدریس در دانشگاه رو هم ندارم. در ابتدای نوشته ام عرض کردم که تعداد زیادی از دانشجویان، حتی به نظر من دانشجویانی که پز برتری در نمراتشون رو میدن اگر عرصه رو برای تنبلی و لوس بازی باز ببینند حتما که نه، اما به احتمال زیاد راه های مفت نمره گرفتن رو یاد خواهند گرفت!
من نمیگم “هر” کسی، شما یک انسان با فضیلت و دارای اختیار هستید – اما نمیتونید با علم غیب همه ی مشکلات رو بشکافید یا دانشجوی راستگو و فریبکار و… تشخیص بدید – درست! ولی من بعنوان استاد وقتی دانشجویی رو میبینم که تمام تلاش رو میکنه، از اول ترم پیش من برای مشاوره میاد و میبینم که در یک درسی ناتوان هست قطعا بعد از دو بار شکستش سعی میکنم هر طور شده کمکش کنم تا باقی مسیر رو ادامه بده – نه اینکه سنگی بر سرش بزنم و از موضع قدرت باهاش رفتار کنم.
نکته ی دیگه هم اینکه شما کمی زودتر از ما از همین سیستم آموزشی خارج شدید. میدونیم کاستی ها و نارسایی های این سیستم بحدی هست که جز مسکوت گذاشتنش راهی نداریم… از همه اش که بگذریم، سلسه مراتب ناقص یادگیری درسی مثل ریاضیات اونقدر دورتر از شما آغاز شده که بتونید به خودتون و دانشجوتون حق بدید بعضی جاها برای تدریس و ارزیابی راهی جز رعایت حال هم ندارید. من از شما سوال میکنم! آیا اگر مراجعه کنم و درخواست کنم به من از ریاضیات اول دبیرستان تا درس خودتون رو بهم آموزش میدید؟! خیر! شما میگید وظیفه ی من نیست، قبلا کمکاری شده! پس من دانشجو هم وقتی ساده ترین اصول درس شما رو نمیتونم بفهمم توان و انگیزه ام با مشکلات زندگی که همه داریم چیه که این راه نرفته رو طی کنم؟ اگر توانش رو نداشتم چه؟ اگر من نوعی تنبل بودم (که نبودم) چرا امثال من امروز در دانشگاه ها درس میخونن؟! چرا زودتر به جایی که باید هدایت نشدن؟ و حالا که زندگی و عمرشون رو تا اینجا گذاشتن چرا هر کسی ساز خودش رو میزنه؟ اگر با دو سه واحد درس ریاضی یا هر درس دیگه ای من “بی سواد” میشم چه بهتر که این اتفاق بیفته! اون هم با دروسی که سرفصلش مربوط به دو دهه ی پیش هست و دانشجویی که سر هر درس میپرسه چرا، چه نیازی به این درس دارم؟ این سواد نیست – مدرکیه که برای نون در آواردن بهش نیاز دارن 🙂
بهرحال برای شما آرزوی موفقیت میکنم.
انشاا… روزهای خوبی در امر تدریس و راهنمایی دانشجویانتون داشته باشد 🙂
اما نمیتونید با علم غیب همه ی مشکلات رو بشکافید یا دانشجوی راستگو و فریبکار و… تشخیص بدید
من اصلاً کاری به راستگویی یا دورغگویی دانشجویی که نمره پاسی میخواد، ندارم. یعنی حتی اگر دانشجو، راست بگه و مثلاً روز امتحان، یه شهابسنگ بیافته جلوی در خونهشون و جلوب در رو بگیره، برای من دلیل نمیشه که همینجوری و الکی بهش نمره بدم. تنها کاری که میتونم براشون بکنم، اینه که یه بار دیگه ازشون امتحان بگیرم.
قطعا بعد از دو بار شکستش سعی میکنم هر طور شده کمکش کنم تا باقی مسیر رو ادامه بده
اگر منظورتون از «کمکش»، اینه که به طور جداگانه، بیشتر باهاش کار کنم، کاملاً باهاتون موافقم. جالبه بدونید که همین دو ترم قبل، لیست دانشجویان مشروطی ۳ ترم پیش رو از آموزش گرفتم و توی کلاس، اعلام کردم، کسانی که ترم قبل، خوب عمل نکردند، من حاضرم این ترم، به طور جداگانه و رایگان، خارج از کلاس هم باهاشون کار کنم. اما حتی یک نفر هم، شرکت نکرد؛ آخر ترم هم چند نفر از همون لیست، درس رو افتادند. پس دانشجو خودش نمیخواد به خودش کمک کنه.
سلسه مراتب ناقص یادگیری درسی مثل ریاضیات اونقدر دورتر از شما آغاز شده که بتونید به خودتون و دانشجوتون حق بدید بعضی جاها برای تدریس و ارزیابی راهی جز رعایت حال هم ندارید.
کاملاً با شما موافقم و توی نوشته «فهم نادرست قواعد ابتدایی ریاضی» بهش اشاره کردم؛ اما با قسمت دوم حرفتون موافق نیستم:-)
آیا اگر مراجعه کنم و درخواست کنم به من از ریاضیات اول دبیرستان تا درس خودتون رو بهم آموزش میدید؟!
قطعاً تمام مطالب دوره دبیرستان، برای مطالب ریاضی دانشگاه، نیاز نیست. پس ممکنه آموزش بدم!
به طور کلی، بدون شک من نمیتونم به تنهایی، مشکل تدریس ریاضی رو حل کنم؛ اما سعی میکنم در حد توانم و در حیطه کاری خودم، تا جایی که میتونم، اصول درست تدریس و نمره دادن رو رعایت کنم.
از شما هم بسیار ممنونم که توی بحث شرکت میکنید. خیلی دوست دارم دیدگاه دانشجویان رو هم بدونم.
والا ماهم به همین نمره پاسی قانعیم و جای کسی هم تنگ نمیکنیم
یعنی کسی هم با نمره پاسی گرفتن دانشجوی نمونه نمیشه…
و در جواب استاد وحید گرامی :
شما فرمودید اونهایی که 8 گرفتن هم نمره میخوان یا اونایی که 0.25 کمتر شدن هم نمره میخوان…
من با این حرف مخالفم
شما به طور قاطع عرض کنید و حجت تمام کنید که تنها کسانی نمره پاسی میگیرند که 8 به بالا باشند
و برای کسب 2نمره پاسی فلان تحقیق رو بیارند
یا فلان کنفرانس رو بدن
یا میتوانید واسه تایپ جزوه 2نمره بگذارید
یک درس بسیار سخت در رشته ما هست به نام الکترونیک صنعتی
استاد این درس ما بسیار سختگیر و یکدنده و البته بسیار سرشار از معلومات و تحسین برانگیز بود…
این ترم دارم
همو
خب اینجوری همه برای نمره ۸ میخونن؛ نه نمره ۱۰.
سلام
در اینکه ممکن است کسی واقعا در زندگی شخصی و اجتماعی مشکلاتی داشته باشد که بر عملکرد تحصیلی او اثر بگذارد حرفی نیست. اما می شود به جای اینکه دنبال جواب حاضر و آماده برای اختتام مسئله باشیم، به دنبال کمک برای حل مسئله بگردیم. اغلب مشکلات شب امتحان و یا روز امتحان پیش نمی آیند. وقتی دانشجویی در زمینه مسائل تحصیلی خود مشکل دارد حداقل سه منبع برای رفع مشکلات او در طول ترم تحصیلی وجود دارد:
1- ملاقات با مشاور تحصیلی در مرکز مشاوره دانشگاه
2- ملاقات با استاد و مطرح کردن مشکل به منظور حل مشکل قبل از سررسید امتحان
3- کمک گرفتن از دوستان و آشنایان برای یادگیری دروس
گاهی ما می خواهیم بدون تلاش، کسی در حق ما لطفی کند (که آن لطف نه قانونی ست و نه شرعی) صرفا به این جهت که خودمان را به خاطر شرایط سختی که داریم مستحق می دانیم. اما خوب است که مسائل را بالغانه و از دیدگاه شخص ثالث بررسی کنیم.
همونطور که شما گفتید، همه بعد از امتحان، یادشون میافته که گرفتاری دارن. در طول ترم، حتی یک بار هم مراجعه نمیکنند تا مشکلشون رو مطرح کنند.
من همیشه افرادی که تمام زندگیشون برای درس خوندن آماده ست رو دور و بر خودم دیدم – امیدوارم به هدفشون برسن 🙂 اما منم توصیه میکنم گاهی خودتون رو جای افراد بزارید تا ببینید تمام مشکلات زندگی در دانشگاه قابل خل نیست.
ممنون از جوابتون 🙂
حقیقتش اینه که الان بعد از دور شدن از فشار اون روزها و مشکلاتی که عمدتا ربطی به دانشگاه نداشت و خوندن نظرات اساتید و دوستان در اینجا میتونم بگم نمره دادن به هر صورت باید بر اساس استحقاق باشه و حرف شما رو در این پست وبلاگ تایید میکنم.
خواهی نخواهی وضعیت آموزشی دانشگاه ها هر روز بدتر شده و کیفیت آموزش و متخصص و عالم تربیت کردن جاش رو به کمیت آمار تعداد بالای دانشجو داده و بعدی میدونم جز با یه بازنگری اساسی بشه به مسیر خودش برگردوند این قطار رو.
تنها کاری که از شما و اساتید دیگه میخوام اینه که دانشجو رو مثل برادر و خواهر خودشون بدونن و با اون قشری ازشون که ظرفیت و نیاز همراهی و درک شدن رو دارن به خوبی رفتار کنن. چه خوب بود محیط دانشگاه های ما و امکانات مختلف مالی، تفریحی، انگیزشی و… درست تامین میشد اونوقت دیگه دانشجوهای افسده و معلم و اساتید سرخورده وجود نداشت!
ممنونم از وبلاگ و نوشته های خوبتون
«هیچوقت “هرگز” رو در مقابل انسانهای دیگه قرار ندید» این جمله رو فراموش نمی کنم.
سلام ،
ظاهرا یا کسی جرعت کامنت گذاشتن نداره یا کلا کامنت هارو Publish نمیکنید .
من پدرم یه مدت دانشگاه تدریس میکرد [ که البته بچه بودم ] و همیشه یه جماعت زیادی رو مینداخت 🙂 و منم همیشه میگفتم آخه چه فازیه ؟ نکن این کارارو
وقتی خودم بزرگتر شدم برای المپیاد فیزیک لازم بود [ هست ] حساب دیفرانسیل توماس و فیزیک هالیدی و کلپنر رو بخونم دفعات زیادی شد که رفتم سراغ همین هایی که این درس هارو پاس کردن و ازشون کمک خواستم و خیلی شیرین به این نتیجه رسیدم هیچ چیزی از این کتاب ها یاد نگرفتن . با تعمیم قضیه به تمام دروس نتیجه میگیریم این جماعت کلا به جهت آموزش دیدن به دانشگاه نمیرن .
کار شما بسیار درسته ، البته من دانشجوی شما نیستم [ الان دانش آموزم ] ولی هیچوقت علاقه ای ندارم دانشجوتون باشم !
امروز، خونه نبودم. من همه کامنتها رو به شرطی که توهین داخلش نباشه، منتشر میکنم.
ولی هیچوقت علاقه ای ندارم دانشجوتون باشم!
خیلی کنجکاوم بدونم چرا. میشه لطف کنید و دلیلش رو بگید؟ دلیل شما، میتونه به عملکرد بهترم، کمک کنه. شاید حق با شما باشه.
بخاطر اینکه دانشگاه صنعتی کرمانشاه تدریس میکنید و من اصلا دوست ندارم دانشجوی دانشگاه کرمانشاه باشم ! به قید هیچوقت هم کاری نداشته باشید .
البته حال درس خوندن هم ندارم
سلام استاد؛
استاد واقعا خوشحال میشم که همه استادام مثل شما باشند، شاید باورتون نشه اما این ترم تمام استادها سخت گیر بودند و مثل شما نمره ای ندادند، و یا اگر هم داده باشند رو نکرده اند، از طرفی هم تمام دروس تخصصی کامپیوتر بود،
با عنایت خدا این ترم اولین نمره رو بین دانشجویان گرفتم و اثبات کردم که همیشه برترین ها برترین نیستند، و کنکور امسال هم 100% رتبه زیر 9 دارم.
ارادت کامل دارم استاد، کاش حتی برای یبار هم که میشد سر کلاسای شما بودم.
خوشحالم:-)
سلام
با تصمیم شما کاملا موافق هستم. ورود به دانشگاه به منزله ی متعهد شدن برای کسب مهارت و دانش هست که مستلزم تلاش و جدیت است اما متاسفانه به دلیل فرهنگ مدرک گرایی، عده ای از دانشجویان فکر می کنند که وقتی وارد دانشگاه شدند مدرک شون آماده هست و تنها کاری که باید انجام بدهند پاس شدن دروس هست.
استادی که به دانشجویانش به هر دلیلی نمره اضافه برای پاس شدن میده در حق اون دانشجو، بقیه دانشجوها و حتی جامعه خیانت میکنه. علاوه بر دلایلی که شما آوردید:
1- دانشجو باید در دوران دانشجویی مدیریت زمان و مسئولیت پذیری رو در زندگی واقعی یاد بگیره. با نمره دادن استاد این پیام رو به دانشجو میده که هیچ مهم نیست که تو مهارت مدیریت زمان کسب نکردی، با هر فرآیندی، به فرآورده مورد نظرت می رسی. بدین ترتیب چنین دانشجویی نیازی به منضبط شدن و مسئولیت پذیر بودن در خودش احساس نمیکنه.
2- سئوالی که اغلب برای دانشجوهای کوشا پیش میاد اینه که من که در تمام مدت ترم تلاش کردم و به موقع درس خوانده ام و تکالیف را انجام داده ام، چه فرقی با فلانی دارم که دنبال کارهای شخصی خودش بوده و حالا با یک داستان سر هم کردن به راحتی نمره قبولی گرفته؟ استادی که به دانشجوها نمره پاس شدن میده، هم به دانشجویان خوبش این پیام رو میده که تلاش کردن اهمیتی نداره و هم اینکه حق کسانی که با تلاش شخصی نمره گرفتند رو پایمال می کنه.
3- چنین استادی قطعا با ترویج مدرک گرایی به جامعه خیانت میکنه. متاسفانه در کشور ما حتی از دانشگاه های خوب و معتبرمون بسیار افرادی هستند که مدرک دارند نه سواد و یکی از عللش همین نوع برخورد استادان هست.
موفق باشید
سلام و خیلی ممنونم به خاطر دیدگاه ارزشمندتون. با اجازهتون، توی متن این نوشته، به دیدگاهتون اشاره میکنم.
سلام
از لطف شما سپاسگزارم.
هفته پیش در جستجوی مطلبی از طریق گوگل وارد وبلاگ شما شدم. قلم روان و ارزشمندتان را از طریق فید دنبال می کنم.
موفق و پیروز باشید
شما ایده آل گرا فکر میکنید تا واقع گرا
داشنجوهای ما اکثرا از جامعه سیگنال میگیرند
در ایران اکثر افراد دانشگاه میروند تا :
1 . مدرک داشته باشند تا بتونند کار پیدا کنند
2 . تا درآمد بیشتری داشته باشند
3 . تا یک پوئن مثبت اضافی موقع ازدواج داشته اشند!
4 . تا از زیر سرزنشهای خانواده و اطرافیان فرار کرده باشند و به بیسوادی متهم نشوند !
و و و و و
اینها دلایلی هستند که از طرف جامعه سیگنال وار به دانشجو جماعت تزریق میشود
فرد با اینکه با داشتن مدرک هیچ چیزی عایدش نشده ولی نداشتن همین مدرک همین فرد رو از خیلی جهات در بوته قضاوت دیگران قرار میده
مثلا طرف با مدرک سیکل نمایشگاه اتومبیل داره . یعنی خودش تلاش کرده و به اینجا رسیده
ولی قضاوت اطرافیان اینطوریه : “مردک بیسواد یه قرون سواد نداره ولی پول پارو میکنه”
و خیلی مثالهای این چنینی دیگر
فکر میکنید چند درصد دانشجوها دنبال کسب علم و دانشگاه به دانشگاه میروند ؟
یا یه پله بالاتر بریم
فکر میکنید چند درصد دانشگاه های ما برای تزریق و علم و دانش راه افتاده اند ؟
سلام
بلی واقعا سختترین قسمت کار همین تصحیح برگه و نمره دهی بعدشه. از یک طرف پاس کردن حتی یک دانشجوی بیسواد عذاب وجدان میاره از طرف دیگه ارفاق موردی به یک دانشجو. دقیقا تمام شیرینی و حس لذت به سرانجام رسوندن یک کار که تدریس باشه اونم نه بخاطر کم کاری خودت بخاطر کم کاری یا مشکلات دیگران (سیستم آموزشی و دانشگاه و اساتید دیگه، دانشجو، اجتماع، بازار کار و …). وقتی دانشجویی که بدیهی ترین مقدمات و درسهای پیشنیاز درست رو اصلا و عبدا نمیدونه و اومده نشسته سر کلاس درس پیشرفته ترت و موازی با تو یک استاد دیگه همین درس پیشرفته رو کاملا خارج از سرفصل و بی ربط تدریس میکنه و همه رو با نمره های بالا پاس میکنه، دانشگاه فقط به فکر شهریه دانشجو هست و با هر سطح علمی دانشجو وارد میکنه و خارج میکنه، دانشجو درس نمیخونه یا بعضا نمیتونه بخونه و … همه بهت ثابت میکنن که پاس کردن یا نکردن تو تقریبا بی تاثیره چرا که حتی وقتی نمره پاسی نمیدی ترم بعد با یک استاد دیگه با مطالب خارج از سرفصل دیگه با بیسوادی قراره پاس کنه گاها به خودت میگی بذار با نمره 10 من و تحت مطالبی که من تو کلاس گفتم پاس کنه و حداقل خودش بدونه چیزی نمیدونه و بعدا بلکه بره خودش بخونه نه با نمره 18 و با مطالبی کاملا بی ربط و توهم دونستن.
واقعا این وسط میمونی و هر کاری هم که میکنی آخر سر ناراضی هستی.
بسیار زیبا گفتید؛ مخصوصاً قسمت آخر رو. ممنون که تجربهتون رو گفتید.
علی آقای گرامی، من بجز یک قسمت از حرفهای شما با بقیه اش موافقم و اون این که می فرمایید کار شما با وجود اساتیدی که ارفاق بی مورد می کنن بی تاثیره. اصلا این طور نیست. من شخصا به این فکر می کنم که پاس کردن بی مورد دانشجویی که سواد لازم رو نداره ممکنه موقتا باعث خرسندی و رضایتش بشه، یا جلوی ضرر مالی خودش و خانواده اش رو بگیره و … ولی شاید یه جایی جلوی یه فرصتی رو توی اجتماع هم ازش بگیره. چرا کسی که باعث این کار میشه من باشم؟ می ذارم این افتخار(!) نصیب یه شخص دیگه بشه. چه بسا یک بار دانشجو سر یه جلسه، اتفاقی، به مطلب گوش بده و مطلب رو بگیره و به درس علاقمند بشه و چه بسا مسیر زندگیش عوض بشه یا اصلا نه، بتونه توی یک مصاحبه شغلی با جواب دادن به یک سوال مرتبط که خوب مفهومش رو فهمیده شانس بیشتری برای استقلال مالی سریعترش پیدا کنه. من دانشجویی داشتم که بار چهارم درسی رو با من برداشت و اگرچه باز ته کلاس با دوستای معلوم الحالش نشسته بود و به من نیشخند می زد ولی یه بار اتفاقی گوش داد و فهمید و در تمرین کلاس شرکت کرد و موفق شد، و بعد تمرین بعدی خونه و … الان یکی از مهندسینی هست که در دانشگاه خودمون کار می کنه و بیرون هم پروژه بر میداره درآمدش هم عالیه… با دانش همون درس! انداختن اون دانشجو در اون سه بار از افتخارات دوره کاری منه! بذاریم اگر حتما قراره فرصتی از بچه هامون گرفته بشه و ما هم نمی تونیم در این مورد کاری بکنیم، حداقل کس دیگه ای مرتکب این کار بشه و ما خودمون رو آلوده نکنیم.
موفق و مؤید باشید
سلام
متاسفانه همین طوره
از روزی که برا گرفتن لیست حضور و غیاب وارد دانشگاه شدم، هر جلسه دارن بهم گوشزد میکنن اینجا فلان دانشگاه… نیست. اینجا دانشجوها درس نمیخونن. نمیخواد سرفصل وزارت علوم تدریس بشه. هرچی که خودتون صلاح میدونین تدریس کنید تا همون دو کلمه رو بفهمند بلکه. بنا به سرفصل دارم تدریس میکنم، یک صفحه رو 5 صفحه توضیح میدم بلکه یادبگیرن چیزی. اما چون توو خونه لای جزوه رو هم باز نمیکنند دریغ از یاد گرفتن. دانشجو میگه فلان استاد که همه رو انداخت همون یه ترم تدریس داشت اینجا.
یکی از سختترین قسمتهای تدریس همین تصحیح اوراق و ارزشیابی دانشجویان است. ارزشیابی دانشجویان در حکم قضاوت دارد و کمک به برخی به معنی خیانت به دیگران و کشتن حق آنهاست. از جمله مواردی که هنگام قضاوت باید مد نظر داشت همین نکاتی است که شما اشارهکردید. ای کاش کل جامعهی دانشجویی ما چنین تفکری داشت.
نظرات شخصی خودم در مورد نحوه نمره دادن و کمک به دانشجویان ضعیفتر را در ادامه همین مطلب بیان خوام کرد.
من با نظر شما موافقم اما ن بطور کامل
وقتی یک دانش امز وارد دانشگاه میشه بامشکلات زیادی مواجه میشه.اینکه دبیرستان با دانشگاه فرق داره.خیلیا این فرق رو فقط بخاطر حضور جنس مخالف می دونن ولی وفتی 1ترم میگذره تازه می فهمی اینجا دانشگاه هست.اصلی ترین مشکل همه ی دانشجوها نحوه ی درس خوندنشون هست.ماها(من خودم الان دانشجوی ترم 4 فیزیک هستم)صحیح درس خوندن رو بلد نیستیم.یعنی از اول با یک روش و سیستم غلطی درس خوندیم و حالا هم داریم اونو ادامه میدیم.تا دانشجوها بخوان به خودشون بیان 3ترم مشروطی و بعدش هم اخراج.نمیگم دانشجو مقصر نیست ولی تمام تقصیرهاهم متوجه دانشجو نیست.بعضی از استادا واقعا تدریس درستی ندارن.اینو تو پرانتز میگم که نمیشه مشکلات خانوادگی رو هم نادیده گرفت.
و اما استاد گرانقدر خانم نیلوفر ( یه خرده از همینجا مشخصه کا با دیدگاهتون موافق نیستم.)
1) دانشجوی منضبط، منضبط وارد دانشگاه می شه و منضبط از دانشگاه خارج می شه. دانشجوی غیر منضبط، غیر منضبط وازد و غیر منضبط خارج می شه. اگر تجربه شما چیزی غیر از این نشون میده بفرمایید. اصولا این فکر و شیوه عملی شما در جریان انضباط پذیری دانشجو هیچ کمکی نمی کنه و تغییری به وجود نمیاره. ضمنا مسئولیت پذیری یک فرآیند باندمدت هست نه کوتاه مدت. امتحان آخر ترم یک بازه زمانی کوتاه رو در بر می گیره. اگر امتحان پایان ترم شما سهم 3-4 نمره از کل 20 نمره رو داشته باشه این دیدگاه -نه چندان کارآمد- شما می تونه بهتر و دقیقتر محقق بشه. در ضمن، شما مسئول واحد درسی دانشجو هستید نه زنده کننده حس مسئولیت پذیری در آدما.
2) «دنبال کارهای شخصی خودش» و «داستان سر هم کردن»: این مساله رو باید کاملا موردی دید اگر دنبال حق و حقیقت و عدالت و این حرفهای نامعتبر در فضای ایران هستید.
3) در مورد واژه مدرک گرایی پیشنهاد می کنم این مطلب رو مطالعه بفرمایید.
http://www.parsine.com/fa/news/214535/%D9%85%D8%AF%D8%B1%DA%A9%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%81%D8%AA-%D9%A2%D9%A0-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86
از زبان شخص دیگه ای بود که براتون بیشتر قابل پذیرش باشه. در فرآیند مدرک گرایی اصولا نمره دادن یا ندادن جایگاهی نداره. مهم ترین دیدگاه همون طور که خدمت آقای ترابی عارض شدم، تبدیل کردن توانایی بالقوه به توانایی بالفعل هست. خوبه بدونیم که اگر این زمینه فراهم بشه جذابیت دروس تا حدی بالا می ره که تعداد زیادی از دانشجوهای «بی مسئولیت» رو هم جذب میکنه. مشخصا نتیجه یک زندگی بدون هدف، یک کلاس درس ماست و یک سری مفاهیم محضی که لمس نمی شن نه کارگشای مشکلات جامعه ست و نه اونقدر جذاب که بخواد شور و شوق لازمو به وجود بیاره.
4) یه خرده آروم تر با قضیه برخورد کنید. (و صد البته عملی تر)
پیروز و سربلند باشید
بسیار عالی … حق با شماست
ای برادر دانشگاهی که من در آن درس می دهم دانشجویان خوبی ندارد (در مقایسه با آن چیزی که واقعا باید باشد وگرنه دانشجویان ما از خیلی از دیگر دانشگاه ها بهتر هستند) بنابراین اگر قرار باشد با استاندارد های بین المللی از آنها امتحان بگیریم و نمره بدهیم همه شان اف می شوند (منظور از استاندارد بین المللی این است که مطابق با محتویات کتابی که در همه جای دنیا تدریس می شود امتحان بگیریم). بنابراین ناگزیر به اضافه کردن نمره هستیم. کاری که من انجام می دهم این است که امتحانات و تصحیح سوالات را بطور عادی انجام می دهم (و البته اکثر بچه ها اف می شوند) بعد یک رابطه خطی می نویسم و نمرات خام را به نمره جدید نگاشت می کنم بطوری که ماکزیمم کلاس نمره نوزده یا بیست داشته باشد و نمره حدود بیست درصد دانشجویان نیز زیر ده باشد. این آخرین یافته من در خصوص نمره دادن است.
آیا ملاک و یا منبع خاصی برای نوشتن این رابطه خطی دارید؟ لطفاً اگه امکان داره، بیشتر توضیح بدید.
اتفاقا من هم مجبور به استفاده از همچین روشی شدم…
خاطره ای که من دارم یک ترم یک خانمی با من تماس گرفت و خواهش کرد که فلان دانشجو را پاس کنم و وقتی من پرسیدم که شما کی هستید گفت من دوست دختر او هستم!
به نظر من خشت اول ریاضی عمومی ۱ نیست، خیلی عقب تر از این حرفهاست. این که بخوایم در فرایند آموزش دانشگاهی به دانشجو کمک کنیم، بهانهی خوبی برای سخت گیری در مورد نمره نیست!
یک سوال اینه که اساسا منٍ استاد با چه دقتی دارم نمره میدم (این سوال ناشی از فیزیکی بودن منه!). اگر قراره نمرهای که به دانشجو میدم ملاکی از سوادش باشه، این نمره با چه خطایی داره سواد دانشجو رو مشخص می کنه؟ یک نمره؟ ۲ نمره؟ دو نفر با چقدر اختلاف نمره میتونن سواد یکسان داشته باشن؟ نمیدونیم! نمیتونیم که بدونیم! چون هیچ ساز و کاری واسهی سنجش مستقیم سواد نداریم! فقط یک موجود یک بعدی ساختیم به اسم نمره، که نمی دونیم با چه دقتی کار میکنه!
من شخصا اگه یه روزی استاد بشم این موضوع رو مد نظر قرار خواهم داد که دقت نمره در یک سیستم آموزشی ۲۰ نمرهای ۲۰ نمره است و نه کمتر! 🙂 هم ۲۰ گرفتهی کاملا بیسواد محال نیست و هم صفر گرفتهی کاملا باسواد!
البته هر استادی – طبق نظام آموزشی – این حق رو داره که همهی سنجش رو به همون موجود یک بعدی بسپاره. ولی به نظر من اون استاد نمیتونه ادعا کنه که با این کارش عدالت رو برقرار کرده یا خدشه دارش نکرده. بلکه صرفا از ابزاری که در اختیارش قرار گرفته استفادهی فعال نکرده.
حرف شما رو کاملاً قبول دارم. اما متاسفانه در حال حاضر، تنها وسیلهای که برای سنجش دانشجو داریم، امتحان هستش. یعنی در واقع، دانشجوها، راه دیگهای برامون نذاشتن. وقتی دانشجو با ۲۰ دقیقه تاخیر و دست خالی، بدون حتی یک برگه، یه تیشرت میپوشه و موبایل به دست، میاد سر کلاس و میره اون آخر میشینه و «پرندگان خشمگین» بازی میکنه و پایانترم هم از ۲۰ نمره، یک میگیره، من چکارش کنم؟
خب ایشون (با توجه به بازی کردن سر کلاس،) نمیخواد درس رو پاس کنه! ولی همهی مثالها این قدر راحت قابل داوری نیستن.
یکی از استادهای من روششون اینطور بود که ۸ تا ۱۰ رو ۱۰ میداد. تازه این کار رو روی نمرههای نهایی انجام میداد، یعنی بعد از ارفاق عمومی و نمودار و این بحثها. دلیلشون هم این بود که “برای نمره ها دو نمره خطا در نظر میگیریم و اونجایی که این دو نمره تأثیر زیادی روی آیندهی تحصیلی و زندگی دانشجو داره دست بالا میگیریم که کمتر جفا بشه…”
یکی دیگه از استادهام که روابطش با دانشجوها خیلی دوستانه بود و سعی میکرد مشکلاتشون رو بدونه، حداقل یک بار در مورد دوست من (که بلد نبود خوب امتحان بده و استاد هم به این موضوع واقف بود) این کار رو کرد: بعد از تصحیح برگهش و مواجه شدن با پاسخنامهی خالی، طرف رو صدا کرد گفت
تو فلان مسأله رو بلد نیستی حل کنی؟
– نه استاد…
– هامیلتونی این سیستم رو بلدی؟
– بله استاد میشه فلان…
– اینجا توی برگهت بنویس. حالا ویژه مقادیرش چطوری به دست میاد؟ بنویس… حالا احتمال هر حالت… حالا متوسط انرژی سیستم… حالا فلان… دیدی حل شد؟!
…
و در نهایت دوست من نمرهی چیزهایی که بلد بود رو گرفت. این هم رویکرد دیگهای هست که البته کار بسیار سختیه…
خلاصهی حرف من این که حالا که به ناچار داریم این سیستم سنجش کلاسیک رو اجرا میکنیم اصلا کار بدی نیست که با توجه به تجربه و تواناییها و وقت خودمون از این دست ابداعات هم بهش اعمال کنیم، چه در نمره دادن و چه در امتحان گرفتن.
یکی از استادهای من روششون اینطور بود که ۸ تا ۱۰ رو ۱۰ میداد.
من یه سوال دارم: اون کسی که ۷٫۷۵ گرفته، آیا باید به خاطر ۰٫۲۵ بیافته؟! خدا رو خوش میاد به خاطر ۰٫۲۵، یه ترم دیگه توی سرما و گرما بیاد سر کلاس؟! حالا فرض کنید ۷٫۷۵ رو هم پاس کردیم؛ با ۷٫۵ چکار کنیم؟ خدا رو خوش میاد به خاطر ۰٫۲۵، (نسبت به نمره ۷٫۷۵) یه ترم دیگه توی سرما و گرما بیاد سر کلاس؟!
همونطور که میبینید این جریان رو باید تا نمره صفر ادامه بدیم.
خلاصهی حرف من این که حالا که به ناچار داریم این سیستم سنجش کلاسیک رو اجرا میکنیم اصلا کار بدی نیست که با توجه به تجربه و تواناییها و وقت خودمون از این دست ابداعات هم بهش اعمال کنیم، چه در نمره دادن و چه در امتحان گرفتن.
منم دوست دارم از این ابتکارات داشته باشم؛ اما مشکل اینجاست که دانشجوها اهل مشورت کردن با استاد نیستند. همین ترم تابستان، ۲۹۰ نفر دانشجو داشتم؛ در طول ترم، به غیر از ۲-۳ نفرشون، کسی نیومد که مشکلش رو با من در میون بذاره؛ اما بعد از امتحان پایانترم، سیستم گلستان و ایمیلم رو بمباران کردند.
کسی که با نمره 9.75 و به خاطر 0.25 می افته چی؟
اون عادلانه ست؟
حرف من هم همینه. اگه 9.75 رو پاس کنم، 9.5 رو چکار کنم؟ عادلانهس که به خاطر 0.25 بیافته (چون 9.75 پاس شده)؟ اگه 9.5 رو پاس کنم، 9.25 رو چکار کنم؟ عادلانهس که به خاطر 0.25 بیافته؟
اگه همینطوری ادامه بدیم، باید همه رو پاس کنم! چون همه به خاطر 0.25 میافتن.
کاری که این استاد فکر کنم درس کوانتوم انجام داده اصلا درست نبوده.از هامیلتونی و
eigen value و احتمال هر حالت و … که نوشتید حدس زدم باید درس کوانتوم باشه،هر چند رشته
من فیزیک یا چیزی نزدیک به فیزیک نیست. بگذریم.
علت این که میگم کار استاد درست نبوده اینه که وقتی نتونیم از دانسته هامون برای حل مسایل
مختلف استفاده کنیم دانسته های ما ارزشی ندارن. ما دانشگاه نمیریم که یک سری فرمول و
موارد جداگانه یاد بگیریم بدون اینکه بتونیم ارتباطی بینشون برقرار کنیم. البته اینکه در بیرون از
دانشگاه پارتی بازیه و اینا به درد ما نمیخوره و … هم بحث طولانیه دیگه که در یک پست جداگانه
بهش می پردازم.
اینکه من یک سری فرمول و مفاهیم اولیه را بدونم بدون اینکه بتونم ارتباط موثری بینشون برای حل مسایل مختلف برقرار کنم هیچ ارزشی نداره. این اتفاقا یعنی درست و حسابی همون فرمول ها
و مفاهیمو هم درک نکردم وگرنه میتونستم از کنار هم قرار دادن این مفاهیم و فرمول ها سوال را
حل کنم.
وقتی اینطوری هامیلتونی و … یاد گرفته باشم دو روز دیگه همین چند تا چیزی را هم که
الآن میدونم یادم میره چون دانسته هام سطحیه.
خلاصه اینکه بلد بودن دونستن فرمول ها و مفاهیم نیست. بلد بودن یعنی فرمول ها و
مفاهیم مثل موم تو دستمون باشن و به کمکشون مسایل مختلفو تحلیل کنیم نه اینکه ما اسیر
فرمول ها و مفاهیم باشیم.
به نظر بنده اگر از سیستم نمرات نسبتی (A,B,c) استفاده بشه عدالت برقرار میشه.
اینجوری همه کسانی که مثلاً نمرات بین ۱۵ تا ۲۰ دارند، توی گروه A قرار میگیرند. اینطور نیست؟
نه اینطوری نیست. البته دامنه نمرات رو خودتون می تونید انتخاب کنید. نظر به یک فرمول خاص ضریب پیدا میشه و تنظیم میشه.
بهش یک بده!
خب این دانشجو اونقدر بی عرضه بوده که احتمالا سر جلسه امتحان هم پرندگان خشمگین بازی میکرده و اون یک نمره رو بغل دستی ها نوشته اند. من بالشخصه اساتیدی که الکی به دانشجو نمره می دهند را نمی بخشم و همچنین مراقبینی که تقلب را می بینند و جلوی آنرا نمیگیرند.
ترم پیش اصول مهندسی اینترنت داشتیم 3 واحدی بود و قرار بود استاد امنحان رو اونقدر سخت بگیره که به زور بالای 12 بگیره و نمره ها بره روی نمودار -مثلا کسی که 10 گرفته و میانگین نمرات شده 8 این آقا 16 میگیره- آقا دانشجویان تقلب کردند با گوشی عکس گرفته بودند و خلاصه چیزی کم نذاشتند و نمودار یه خورده پایین اومد. ولییییییییییییییییییییییییی
در کل معتقدم استاد خوب درس بده 100 بار منو بندازه ازش ممنونم که خوب درس داده.
ضمناً شما سیستم ارزشیابی خدا رو نگاه کردید؟
بزرگ ترین اشتباهاتی که از روی نادانی و بدون غرض باشند رو با یه معذرت خواهی میبخشه ولی کوچکترین اشتباهات عمدی رو به سادگی ازش نمیگذره…
میخوام اینو بگم که دانشجویی که عمداً درس نمیخونه و angry birds بازی میکنه رو من اگه استاد بشم به شدیدترین وجه ممکن باهاش برخورد میکنم. مثلا سر کلاس ببینم کسی با گوشی ور میره میگم در مورد فلان مطلب تحقیق کن ارائه بده وگرنه 2 نمره ازت کم میشه(بعضیا شیرینی میارن که من موافق نیستم)
نظر شما خوب است ولی عملی نیست. خیلی چیزها در تئوری جالب به نظر میرسد ولی وقتی پای عمل پیش میآید بحث عوض میشود. آیا تا به حال هیچ فکر کردهاید که تمامی اساتید دارند با همین مکانیزم «نمره» شاگردان را قیاس میکنند؟ آیا از خود نپرسیدهاید که چطور خیل انبوه اساتید از تمامی اقوام و فرهنگهای مختلف در ایران و حتی در خارج از کشور هیج مکانیزم دیگری طراحی نکردهاند؟
مشکل اساسی از اینجا ناشی میشود که مکانیزم «نمره» اگرچه به هیچ وجه نمیتواند ارزیابی 100% داشته باشد، اما همچنیان بهترین گزینه است زیرا دقت آن در حدود 70 تا 80% هست. اصولاً تعیین سطح سواد انسانها نمره نیست. مثالهای بسیار زیادی هم از دانشمندان نامی جهان داریم نظیر ادیسون یا بیل گیتس و دیگران که نمره نگرفتهاند ولی کسی روی سطح سواد آنها شک ندارد.
بنده آرزو میکنم (شاید هم اساتید آنرا به عنوان نفرین تلقی کنند) که شما یک روزی استاد شوید تا متوجه شوید وقتی با خیل عظیم خواستههای دانشجویان مواجه میشوید و شما میخواهید به یک نفر نمره قبولی بدهید، آنگاه وجدان شما آنقدر به شما فشار میآورد که ممکن است سالها این عذاب وجدان با شما همراه باشد.
بنده شخصا 2 بار در طول 3 – 4 سال گذشته چنین تجربهای داشتم و انصافا عرض کنم که شبهای بسیار زیادی قبل از خواب از عذاب وجدان بیدار ماندهام و فکر کردم.
امیدوارم دانشجویان گرامی هم چنین مسائلی را درک کنند.
…آنگاه وجدان شما آنقدر به شما فشار میآورد که ممکن است سالها این عذاب وجدان با شما همراه باشد.
ترم گذشته، دختر دایی دختر داییام دانشجوی ریاضی ۲ام بود. کل ترم دعا میکردم که درس بخونه و نمره قبولی بگیره تا مجبور نشم آخر ترم موقع ثبت نمرات، با خودم کلنجار برم. خوشبختانه خودش نمره قبولی رو گرفت.
من برای زبان اینجا اومده بودم، اما این تاپیک به نظرم جالب اومد و تصمیم گرفتم در موردش بنویسم.
الف) صحبت در مورد دقیق نبودن ملاک نمره
دو مورد زیر مربوط به دو دانشجوی مهندسی محیط زیست دانشگاه تهران هست که من میشناسمشون. لطفا با هم مقایسه کنید:
نفر اول: معدل 15.44 – تعداد ترم های تحصیلی: 8 ترم – اخراج به دلیل طول کشیدن پایان نامه – پیگیری و فراهم شدن امکان دفاع از پایان نامه – دفاع با نمره 16 – ادراک عمیق مباحث به گفته اساتید – طراحی سه دستگاه – ثبت اختراع – شغل: بیکار
نفر دوم: معدل 17.23 – تعداد ترم های تحصیلی: 5 ترم – تشویق به دلیل ارائه سریع پایان نامه – دفاع با نمره 17.5 – وقتی از مباحث زیست محیطی صحبت می کند «ه» را از «ب» تشخیص نمی دهد و موجب خنده اطافیان می شود – شغل: استاد یک دانشگاه ضعیف (البته با حفظ احترام همه اساتیدی که با شایستگی به جایگاه استادی رسیدند.)
ب) صحبت در مورد عذاب وجدان
وضعیت حال حاضر تا حدی شایسته-ستیز هست که جایی برای عذاب وجدان شما باقی نمی ذاره. شما می خواید به نوبه خودتون کارتون رو درست انجام بدید؟ خوب بدید. ولی با این کار تغییری توی اصل مساله به وجود نمیاد. عذاب وجدان شما نباید سر این باشه که یکی رو «اون پایینا» پاس کنید یا نه. عذاب وجدان شما باید برای وقتی باشه که نتونید توانایی های بالقوه «بهترین شاگردا»ی کلاستون به واقعیت های عینی و عملکردی تبدیل کنید.
ج) اگر من استاد بودم بر این اساس حتما یه استراتژی دیگه می ریختم و یه فکر اساسی تر می کردم. اگر فکر اساسی تری نداشتم (که دارم ولی چون نمیتونم استاد بشم در نتیجه نمی تونم عملیش کنم) اون وقت به بچه هایی که دارن مشروط می شن نمره میدادم تا جایی که میشد و اگر کسی واقعا مشکل داشت (بعد از دو سه سال آدم می فهمه کی راست میگه کی دروغ) حتما بهش نمره قبولی میدادم. در ضمن حتما تو زهنم می موند که به دخترا بیشتر نمره ندم. 🙂
موفق باشید.
سلام متاسفانه با وجود تمام هشدارهایی که ابتدای ترم به دانشجویان می دهم در آخر ترم دچار این مشکل هستم. بهانه هایی از قبیل قبول شدن در ارشد رو هم به لیست اضافه کنید. بنده هم برخی اوقات دچار تردید می شوم. یکی از مشکلات اسای هم ناهماهنگی و نا همگونی اسایتد همکار در برخورد با این موضوع است.
سلام
بهونهها متاسفانه خیلی زیاده. همین ترم تابستان، دانشجویی داشتم که میگفت تحت پوشش کمیته امداد هستش و اگر این ترم رو مشروط بشه، کمیته امداد دیگه ازش حمایت مالی نمیکنه. واقعاً با دیدن این صحنهها، خیلی متاثر میشم. به خدا یکی از سختترین کارهای دنیا برای من، زدن دکمه «تایید نمرات» هستش. فکر کنم همیشه، آخرین استادی باشم که نمرات رو تایید میکنه. کل شیرینی تدریس در طول ترم رو برام، تلخ میکنه.
استاد من…. وحید جان….. نمره قبولی به دانشجو بده…… اخه 10 بدی 20 بدی 0 بدی نه ازت چیزی کم میشه نه اتفاقی مافتد ….شاید بگی حق اون درس خونه ضایع میشه …نه بابا اینا همش حرف یکی مخ ش میکشه یکی نمیکشه …اون درس خونه کار و زندگی نداره صبح درس میخوند تا شب شب میخوابد تا صبح دوباره …ادامه … اما بقیه خدایش طوی ترم هم درس بخونند فرداش همه رو فراموش میکنند …..درس خوندن هم فقط ما فرجه امتحان یروز دوروز قبل نه بیشتر خودت بررسی کن ببین همین هست یا نه ….ماشاالله با این همه دقدقه های زندگی میشه درس هم خوند ….بااینکه میدونی بعدش هم برات هیچ کاری نیست.فقط میدونی برا ازدواج و سربازی برا اقایون با ید ی مدرک زیر بغلت داشته باشی …..
آره والله منم بهذاشت محیط می خونم و اصلا از ریاضی سر در نمی یارم و اگه قرار باشه به من نمره ندن که اونوقت باید به خاطر یه درس نتونم کارشناسیمو بگیرم.
خب من یک سوال دارم
وقتی میگیم یه (استاد)میتونه سواد دانشجو رو بسنجه که واقعا خودش استاد باشه اما متاسفانه تو مملکت ما اساتید میان جزوه ی دوران دانشجویی خودشون رو به دانشجو غالب میکنن و طی چند سال درس دادن به اون جزوه تسلط میابند ولی اگر بری از یه جای دیگه سوال ازشون بپرسی میگن جلسه بعد جواب میدم و ..
به نظر من استادی که فکر میکنه نمره دادن به دانشجو اشتباس باید خودش تو شرایطش قرار بگیره یعنی روز امتحان دانشجوا هم از درس مذکور از استاد یه امتحان بگیرن و هر نمره ایی که استاد گرفت و از 20 کم داشت به دانشجوا شیفت بده نمرشو
الته هیچ استادی مطمئنا دوست نداره جلوی دانشجوا امتحان بده.
نظام آموزشی ما کلا شده یه سری فرمول و حفظیات که دانشجو یه ترم فقط میخونه و اگر اونی که 20 گرفته 1 ماه بعد دوباره امتحان بده یقینا می افته.
بهتره ما به جای درس دادن یه سری فرمول توی رشته هایی مثل برق و مکانیک و مهندسی پزشکی و … بیایم کارهای عملی و تحقیقی به دانشجو بدیم که انجام بده
بهتره نمره امتحان به 5 نمره کاهش پیدا کنه و 15 نمره به تحقیق طول ترم و پروژه و مقاله و … اختصاص داده بشه نه صرفا یک امتحان که یه نفر با چند روز خوندن بیاد 20 شه و یه نفر به دلیل مشکلاتی که شاید داشته باشه بیافته
در طول ترم مطالب درسی را کاملا به دانشجویان توضیح میدهم و نیز همیشه گوش زد میکنم که اشکالات درسی خود را بپرسید، در انتهای ترم نیز سوالات به گونه ای طرح میشود که دانشجویانی که مطالب بیان شده در کلاس را مطالعه کرده اند، نمره خوبی بگیرند. ذر انتهای ترم نیز مشکلات جانبی دانشجویان را در نمره آنها تاثیر نمیدهم. زیرا معتقدم که در طول ترم به حد کافی مطالب درسی را یاد داده ام. حال نوبت آنهاست که مانند آینه زحمات استاد را منعکس کنند.
یک قانون طلایی هم به دانشجویان یاد میدهم که هرکس این قانون را در برگه بنویسد نیم نمره به نمره فرد اضافه میشود.
دانشجو بعد از امتحان به دو دلیل به استاد مراجعه میکند. اعتراض به برگه که حق قانونی است و بدون کم شدن نمره به اعتراض رسیدگی میشود. خواستن نمره، که در محیط علمی غیر اخلاقی است.
با این قانون تعداد مراجعات به شدت کاهش یافته است.
ممنون که تجربهتون رو گفتید؛ فقط کنجکاو شدم در مورد اون قانون طلایی بیشتر بدونم. میشه توضیح بدید؟
برای اینکه دانشجویان بعد از تصحیح برگه، جهت نمره گرفتن از استاد به وی مراجعه نکنند، با قانون طلایی مشکل را حل کرده ایم.
قانون طلایی اینگونه است:
بعد از امتحان دانشجو به دو دلیل به استاد مراجعه میکند دلیل اول: اعتراض به برگه و تصحیح مجدد برگه که این کار حق دانشجو است و استاد با کمال میل در حضور دانشجو برگه را تصحیح خواهد کرد. دلیل دوم: مراجعه کردن به استاد جهت افزایش نمره ی دانشجو که این کار (خواستن نمره) در محیط علمی غیر اخلاقی است و در هیچ جای علمی در دنیا این کار را نمیکنند.
هر کسی این قانون را در برگه بنویسد نیم نمره به نمره میانترم افزوده میشود. با نوشتن این موضوع در برگه دانشجویان هم به غیر اخلاقی بودن نمره خواستن پی میبرند (حداقل خودشان این جمله را یک بار در برگه مینویسند و به عبارتی تعهد میدهند که نمره خواستن غیر اخلاقی است) و هم جای بهانه برایشان بسته میشود.
هنگام تصحیح برگه ها دقت زیادی به کار میبرم. بنابراین در نشان دادن برگهی تصحیح شده به خود دانشجویان مشکلی نمیبینم. بعد از امتحان هم، دانشجو میتواند برگه خود را ببیند و به اشتباهات خود پی برد. هر چند در طول این چند سال کسی برای تصحیح مجدد برگه مراجعه نکرده است
ممنون که توضیح دادید. فقط آیا این یه قانون نانوشته هستش یا کلاً توی دانشکدهتون/گروهتون توسط بقیه استادان هم اجرا میشه؟
امتحاناتی که میگیرن علمی نیستند سطح علمی دانشجو رو بررسی نمیکنند فقط حفظ کردن محض مطالبند که بعداز تحویل دادن برگه امتحان بدست فراموشی سپرده میشن،اگه امتحاناتتتون علمی باشند غیر عاقلانه اس دانشجوی که (هر کسی دانشگاه قبول بشه ای کیو بالای صد داره)تمام کلاس های درس رو حضور داشته نمره پاس نگیره.