توی چند سال گذشته که روز به روز فقیرتر شدیم، پیش اومده که به قدرت خرید مردم کشورهای دیگه فکر کردین؟ براتون سوال شده که مثلاً با حقوق چند ماهشون میتونن یه ماشین متوسط بخرن؟ توی این پست میخوام مثالی از قدرت خرید ماشین در آمریکا رو بهتون نشون بدم. چند وقت پیش دستمزد یکی از مهارتهای فریلنسریم رو توی یه سایت انگلیسی چک میکردم. هر ساعت ۷۰ دلار آمریکا بود؛ یعنی اگه در روز ۶ ساعت کار کنم، روزی ۴۲۰ دلار درآمد میتونم داشته باشم؛ یعنی ماهی ۱۲۶۰۰ دلار. میخوام بهتون نشون بدم توی کشوری مثل آمریکا با این میزان درآمد چه جور ماشینی میشه خرید.
سانتافه ۲۰۲۰ توی آمریکا با ۵ تیپ مختلف عرضه میشه. من گرونترینش یعنی Limited 2.0T رو انتخاب کردم. همینی که توی عکس پایین میبینین. فولآپشن و غولیه واسه خودش. قیمتش توی آمریکا ۳۷۸۷۵ دلاره. این یعنی اگه من آمریکا زندگی کنم و دستمزد ۳ ماهم رو خرج نکنم، فقط با یکی از مهارتهام میتونم این ماشین رو در عرض ۳ ماه بخرم!
اما قضیه به همین جا ختم نمیشه. برای خرید سانتافه لازم نیست توی قرعهکشی شرکت کنی و با هزار سلام و صلوات شهریور ۱۴۰۱، بدون اطلاع از رنگ و آپشنها و زه بغلش تحویلش بگیری. توی آمریکا قبل از خریدش میتونی درخواست test drive بدی! یعنی توی سایتش درخواست میدی که فلان مدل رو فلان تاریخ و ساعت برام بیارین تا تستش کنم! بعدش همون مدل رو رایگان میارن دم در خونه یا محل کارت تا خوب گازش بدی. تازه بعضی وقتها یه کارت هدیه ۵۰ دلاری هم به پاس اعتمادت به خودروساز بهت میدن! بعد اگه خوشت اومد، برای خریدش اقدام میکنی!
باز هم صبر کنین! نیازی نیست کل مبلغ رو یکجا پرداخت کنین! اگه اعتبار بانکی یا همون نمره اعتباریت (credit score) خوب باشه، میتونی یه وام ۶ ساله با بهره کمتر از ۵ درصد بگیری؛ اون هم با ۳ ماه تنفس! یعنی ۳ ماه بعد از تحویل ماشین، تازه شروع میکنی به قسط دادن!
این فقط یه مثال بود. میتونم بهتون نشون بدم با یه اسکناس ۱۰۰ دلاری توی فروشگاهی مثل والمارت، میشه صندوق عقب ماشین رو با کلی گوشت و برنج و لبنیات و نوشیدنی و روغن و میوه پر کرد.
در آخر بد نیست بدونین طبق این مقاله از سایت Statista کمترین میزان دستمزد سالانه توی آمریکا، شغلهای مرتبط با آماده کردن و سرو غذاست که میشه ۲۶۶۷۰ دلار. اگه تقسیم بر ۱۲ ماهش کنیم، میشه ماهی ۲۲۲۲ دلار. میانگین حقوق سالانه یه معلم هم طبق همین سایت حدود ۶۱۰۰۰ دلاره!
سیستم هشدار سرنشین صندلی عقب هیوندای
حالا که تا اینجا رو خوندین، دوست دارم با یه سیستم ایمنی کاربردی توی ماشینهای هیوندای آشنا بشین. شاید تا حالا براتون پیش اومده باشه که موقع پیاده شدن از ماشین، بچه یا یه حیوون خونگی رو توی ماشین جا گذاشته باشین! توی آمریکا در ۳۰ سال گذشته بیشتر از ۸۰۰ تا بچه به خاطر اینکه والدینشون موقع پیاده شدن یادشون رفته پیادهشون کنن، به خاطر گرما جونشون رو از دست دادن! آکادمی پزشکی کودکان آمریکا میگه بچههای کوچیک رو حتی برای چند دقیقه هم توی ماشین داغ تنها نذارین؛ چون دمای بدن بچهها ۲-۳ برابر بیشتر از دمای بدن بزرگسالها بالا میره. فعالان حقوق کودک دارن به شرکتهای خودروسازی فشار میارن تا کاری کنن موقعی که بچهای داخل ماشین جا موند، با کمک تکنولوژی به راننده هشدار داده بشه.
شرکت هیوندای برای جلوگیری از این فاجعه سیستمی به اسم Rear Occupant Alert یا هشدار سرنشین صندلی عقب طراحی کرده. کارش به این صورته که وقتی راننده، ماشینش رو خاموش میکنه، یه هشدار تصویری کنار صفحه کیلومترشمار ظاهر میشه و مینویسه صندلیهای عقب رو چک کن؛ اما فقط به این هشدار بسنده نمیکنه. این سیستم اختلاف تعداد درهای بازشده موقع سوار شدن و پیاده شدن رو حساب میکنه و اگه مثلاً موقع سوار شدن، ۳ تا از درها باز شده باشن ولی موقع پیاده شدن، ۲ تا از درها باز بشن، یه هشدار دیگه بعد از پیاده شدن به راننده میده و میگه مطمئنی حیوون خونگی یا بچهای توی صندلی عقب جا نذاشتی؟ آخه موقع پیاده شدن فقط ۲ تا از درها باز شدن. بعدش شروع به بوق زدن میکنه و چراغهای ماشین رو به صورت چشمکزن روشن میکنه. باز هم به این بسنده نمیکنه و سنسور تشخیص حرکت صندلی عقب رو فعال میکنه و به محض تشخیص کوچیکترین حرکت یه هشدار به موبایل راننده میفرسته و میگه داخل ماشین یه حرکت تشخیص داده شد! خلاصه اینکه همهجوره هوای بچهها و حیوونهای خونگی رو داره تا از گرما تلف نشن.
ویدیوی پایین کارایی این سیستم رو به خوبی نشون میده. اگه ویدیو رو نمیبینین، ویپیانتون رو روشن کنین و صفحه رو ریفرش کنین:
این پست رو به اشتراک بذارین تا همه بدونن این سیستم چقدر ما رو از داشتن یه زندگی نرمال محروم کرده و چقدر روزبهروز داره عمداً فقیرترمون میکنه. فقر باعث کاهش قدرت پردازش مغز میشه و این دقیقاً همون چیزیه که میخواد.
اگر میخواهید از انتشار نوشتههای بعدی پانویس باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک پانویس، اینستاگرام و یا کانال تلگرام پانویس شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید. دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=3541
به عنوان یک ایرانی که جز بهترین نژاد هاست و اهل دقت و اعتباره هر چی توی نوشته هاتون رو گشتم، سند و سایت و مدرک و لینکی پیدا نکردم و نوشته های شما رو صرفا گفته های یک نفر می دونم که از هویت اش هم اطلاعاتی در دست رسم نیست
فکر کنم لازمه یه بار دیگه پست رو بخونین.
*تا همه بدونن این سیستم چقدر ما رو از داشتن یه زندگی نرمال محروم کرده و چقدر روزبهروز داره عمداً فقیرترمون میکنه. فقر باعث کاهش قدرت پردازش مغز میشه و این دقیقاً همون چیزیه که میخواد.*
خوب اینکه تفاوت قدرت خرید و هر تفاوت دیگه ای بین جوامع می تونه وجود داشته باشه فکر می کنم چیز واضحی باشه یعنی شما می خواید ادعا کنید همین مقایسه ای که کردید مثلا برای کشورهای متعدد دیگه وجود نداره؟
اما اینکه افرادی بیان یک واقعیت رو مطرح کنند و بعد به صورت بی ربطی دلیل تراشی کنن خوب این همون کاری هست که اتفاقا توی همین سیستم!! برخی ها انجام می دن و بهش نقد وارده! ولی فقط نقد!
ای کاش توضیح می دادید که این سیستم ۱ـ چه طوری شما رو از زندگی نرمال محروم کرده و ۲ـ چه طوری داره روز به روز عمدا فقیرترتون می کنه و ۳- چه طور فهمیدین که کاهش قدرت پردازش مغز شما همون چیزیه که می خواد!
چون من زندگیم نرماله و روز به روز فقیرتر نمی شم و قدرت پردازش مغزم هم کاهش یدا نمی کنه!
سه ساعته زل زدم به خط آخر کامنتت.مگه داریم تو سال 99؟ شما تو ایران زندگی میکند؟
حق با شماست! خدا منو ببخشه. ما خوشبختترین و شادترین و بیدغدغهترین و آزادترین و مرفهترین مردم جهانیم.
این متنو خوندم اشک تو چشام جم شد که چقد واسه زندگی و انسانها ارزش قایل هستن،حالا شما که انقد معتقد به اسلامید چرا یه جای کارمون همیشه میلنگه حتما میخاید بگید مقصر انسانهان،پس دین اسمونی ای که نتونه خودجوش ادمهارو تربیت و اصلاح کنه به چه درد میخوره احمقای خرافاتی
سلام
در این مقاله هم یه مقایسه ساده و جالبی ارائه شده. تعداد ساعاتی که باید برای خریدن یک چیز کار کنید رو در کشورهای مختلف مقایسه کرده.
ما به اندازه یا حتی بیشتر از بقیه کشورها کار میکنیم اما در آخر سطح کیفیت زندگیمون پایین تره. البته قطعا کیفیت کارمون هم پایین تره. این دوتا (سطح زندگی و کیفیت کار) تقریبا مثل مرغ و تخم مرغ هستن. نمیشه گفت کدوم علت یا معلول اون یکیه.
خلاصه کار کردن توی ایران اینه:
کار نکنی => از گرسنگی میمیری
کار بکنی => به سختی بهت پول میدن (یا حتی نمیدن) => اگه شغل سطح بالا با درآمد خوب داشته باشیم هم، تازه میرسیم به یه کارگر توی کشوری مثل آمریکا یا اروپا
البته میدونم که در کشورهای بلاد کفر به نسبتِ درآمد، هزینه ها هم بالاست. اما به هرحال کیفیت زندگی هم بالاست.
در این که قدرت خرید در آمریکا به مراتب بیشتر از ایرانه شکی نیست. اما به نظر من برای نشون دادن تفاوت واقعی قدرت خرید مقایسهای که در این پست توضیح دادید مقایسهی خوبی نیست. حساب و کتاب قدرت خرید سادهسازی شده است، که تا حدی اجتنابناپذیره. اما به نظر من این محاسبه این قدر زیاد سادهسازی شده که دیگه با واقعیت سازگار نیست. در ذیل چند مورد از مواردی رو که به نظرم باید در محاسبه لحاظ بشه آوردم:
۱) درآمد ساعتی فریلنس فقط برای billable hours هست. زمانی که فریلنسر صرف پیدا کردن مشتری، مذاکره با مشتریها، یادگیری فردی و غیره میکنه درآمدی نداره. خیلی توی کارهای فریلنسری سخته که آدم بتونه هفتهای ۴۵ ساعت billable hours داشته باشه.
۲) بحث مالیات در آمریکا از ایران خیلی جدیتره. اگر کارمند باشید، برای درآمد سالانهای که در حساب و کتاب بالا استفاده کردید باید حدود یک سومش رو برای مالیات بدهید که خودبهخود از حقوق کسر میشه و شما هیچ وقت کل پول رو نمیبینید. اگر فریلنسر و خویشفرما باشید بار مالیاتی بیشتر هم هست، چون باید سهم کارفرمای بعضی مالیاتها رو هم بدهید. فرار از مالیات جرمه و تبعات کیفری هم میتونه داشته باشه. به علاوه این که اداره مالیات مثل پلیس فتا، حواسش به همه چیز هست.
۳) اگر میخواهید حساب کنید با حقوق چند ماه میشه چه ماشینی خرید، باید هزینههای لازم زندگی رو از حقوق ماهیانه کسر کنید. همون طور که گرفتن کل حقوق بدون کسر مالیات ممکن نیست، پسانداز کل حقوق بدون خرج کردن هیچ چیزی برای زندگی هم ممکن نیست. هزینههای زندگی در آمریکا هم بالا هستند. از اون حقوق ۶۱۰۰۰ دلاری معلمان، بعد از کسر مالیات و هزینه زندگی مجری، ماهی ۲۰۰۰ دلار باقی میمونه. برای خرید اون ماشین آدم باید حدود یک و نیم سال پساندازش رو جمع کنه
۴) سیستم بازنشستگی آمریکا به صورتیه که آدم باید بیشتر حقوق بازنیشستگیش رو از محل پسانداز و سرمایهگذاری شخصی تأمین کنه. اگر کسی بخواد بتونه بعد از ۳۰ سال کار بازنشسته بشه، باید حدود ۳۰٪ از حقوقش رو برای اون پس انداز کنه. پس کل مبلغ باقیمانده بعد از مالیات و ملزومات رو هم آدم نمیتونه به خودرو اختصاص بده.
۵) بحثهای مربوط به مالیات بر ارزش افزوده خودرو و هزینه ثبت ماشین و غیره هم هستند که بازش نمیکنم. اما همه این موارد هم در آمریکا گران و قابل توجهند.
https://www.freecodecamp.org/news/youre-probably-calculating-freelance-rates-all-wrong-so-follow-this-strategy-instead-a5c738e51f70/
https://www.usatoday.com/story/money/personalfinance/budget-and-spending/2018/05/08/how-does-average-american-spend-paycheck/34378157/
https://www.mrmoneymustache.com/2012/01/13/the-shockingly-simple-math-behind-early-retirement/
ممنون بابت توضیحات خوبتون. خوشحالم که همچین خوانندههایی دارم اینجا.
چند تا نکته دوست دارم بگم:
۱. توی این پست نگفتم که هر فریلنسری میتونه این درآمد رو توی آمریکا داشته باشه. قطعاً یه فریلنسر تازهکار نمیتونه همیشه مشتری داشته باشه؛ ولی فریلنسری که تجربه زیاده داره و سایت مرتبی داره و نمونهکارهاش رو تو سایتش گذاشته و کاربرها از طریق گوگل پیداش میکنن، تعداد مشتریهای زیادی میتونه داشته باشه؛ تا جایی که ممکنه مجبور بشه روزی بیشتر از ۶ ساعت کار کنه.
۲. من فرض رو بر این گذاشتم که درآمد ۳ ماهم رو خرج نکنم. مثلاً با والدینم زندگی کنم و هزینه اجارهخونه و ماشین و خوراک نداشته باشم.
۳. حتی اگه بدبینانه نگاه کنیم و این میزان درآمد، دستنیافتنی باشه و به درآمد خالص ماهی ۲۰۰۰ دلار شما برسیم، باز هم یه معلم میتونه با ۱۸ ماه کار کردن یه سانتافه صفرکیلومتر تیپ Limited 2.0T به صورت نقدی تو آمریکا بخره. یه معلم ایرانی با چند ماه کار کردن میتونه این سانتافه رو بخره؟ تازه اون معلم آمریکایی میتونه این ماشین رو قسطی بخره؛ اون هم با ماهی فقط حدود ۵۰۰ دلار.
۴. این مثال در مورد یه ماشین صفرکیلومتر بود. قبلاً یه مثال دیگه در مورد ماشین دستدوم زدم که توی این لینک میتونین ببینینش.
خیلی عالی و منصفانه بود