یکی از بحثهایی که همیشه در محیطهای آکادمیک در جریان است، رایگان بودن یا نبودن دسترسی به مقالات علمی است. گروهی بر این باورند که یافتههای علمی باید به طور رایگان برای همه در دسترس باشد؛ اما بدیهی است که ناشران مقالات علمی با این نظر مخالفند.
تا به حال افراد و گروههای مختلف طرفدار رایگان بودن یافتههای علمی، تلاشهایی برای انتشار آزادانه مقالات علمی انجام دادهاند. در آخرین مورد برجسته آن، یک دانشجوی ۲۷ ساله اهل قزاقستان، نزدیک به ۵۰ میلیون مقاله غیررایگان را دانلود و به صورت رایگان در سایت https://sci-hub.tw منتشر کرد (در صورت خراب بودن این آدرس، عبارت sci-hub را گوگل کنید تا آدرس جدید را به شما نشان بدهد).
الکساندرا الباکیان که دانشجوی رشته تاریخ علم است، این کار را در شهر آلماتی که اینترنت در آن بسیار محدود و محتوای اینترنتی مثل کتاب، موسیقی و فیلم گران است، یاد گرفته است. همین باعث شد که اعتقادش شکل بگیرد: «همه چیز باید بدون محدودیت کپی شود». او معتقد است قانون کپیرایت برای آموزش و تحقیق، زیانبار است.
او در ابتدا فقط برای تحقیقات خودش و نزدیکانش مقالات را دانلود میکرد؛ اما بعد از مدتی که دید درخواستها برای دانلود مقالات زیاد است، تصمیم گرفت این فرآیند را خودکار کند. به همین خاطر چهار سال پیش سایت Sci-Hub را راهاندازی کرد.

عکسی از صفحه اول سایت sci-hub.io
نحوه عملکرد سایت Sci-Hub به این صورت است که به دیتابیسی از مقالات دزدیدهشده وصل میشود. اگر کاربری مقالهای در آن دیتابیس را بخواهد، سایت آن را در اختیارش قرار میدهد؛ اما اگر مقاله در آن دیتابیس نباشد، سایت با استفاده از پسوردهایی که در اختیار دارد، مقاله را دانلود میکند و در اختیار کاربر قرار میدهد و سپس مقاله را برای کاربران بعدی در دیتابیسش ذخیره میکند. خود الکساندرا میگوید این پسوردها توسط دانشگاهیان بینام از سراسر دنیا به او هدیه میشود؛ هر چند میگوید بعضی از این پسوردها را با نوعی از روشهای فیشینگ به دست آورده است.
توضیح: بسیاری از دانشگاههای دنیا به ناشران علمی یک حق اشتراک سالیانه میپردازند تا دانشجویان و استادانشان بتوانند از طریق شبکه اینترنت دانشگاه، مقالات موردنیاز خود را از سایت آنها دانلود کنند. گاهی حتی یوزرنیم و پسوردی در اختیار آنها قرار میدهند تا بتوانند در سفر هم با استفاده از آن وارد سایت مقالات بشوند و آنها را دانلود کنند. در دوره ارشدم یوزرنیم و پسورد یکی از دانشگاههای استرالیایی را داشتم که بسیار قوی بود؛ به طوری که تقریباً تمام مقالاتی که نیاز داشتم و قیمت بعضی از آنها به ۳۵ یورو هم میرسید را با آن دانلود میکردم؛ اما وقتی آن را به یکی از استادان دانشکده دادم، آنقدر با آن مقاله دانلود کرد که بخش آیتی دانشگاه، اکانت را به خاطر تعداد دانلود غیرنرمال مسدود کرد!
در فوریه ۲۰۱۶ این سایت روزانه به ۲۰۰ هزار درخواست پاسخ میداد. بنا بر آمار سایت الکسا، ایران بعد از چین، هند، روسیه و آمریکا، در رده پنجمین بازدیدکننده سایت سایهاب قرار دارد!
بسیاری کار الکساندرا را با کار رابینهود مقایسه کردهاند؛ اما خود او میگوید: «این مقایسه درست نیست؛ چون کار رابینهود خلاف قانون بوده است. به اشتراکگذاری کتاب و مقاله نباید خلاف قانون باشد».
واکنش ناشران به این کار
ناشران سایت الکساندرا را همانطور که داشت بزرگ و بزرگتر میشد و به روزی ۱۵۰ هزار دانلود میرسید، با دقت زیر نظر گرفتند. آنها با وجود اینکه میگفتند این تعداد دانلود غیرقانونی، کسر بسیار کمی از دانلودهای قانونی آنها را تشکیل میدهد، سال گذشته تصمیم گرفتند با الکساندرا وارد جنگ شوند.
الزویر، بزرگترین ناشر علمی دنیا علیه الکساندرا در یک دادگاه فدرال در نیویورک به جرم نقض کپیرایت و فریب سیستمهای کامپیوتری شکایت کرد. دوستداران و طرفداران الکساندرا به او پیشنهاد کردند که وکیلی برای دفاع از خود بگیرد؛ اما او از این کار خودداری کرد و در عوض نامهای برای دادگاه فرستاد. او نوشت:
الزویر متقلبانه عمل میکند. میگوید اگر پول ندهید، نمیتوانید هیچ مقالهای بخوانید. در سایت من هر شخصی میتواند هر تعداد مقالهای که دلش میخواهد را به صورت رایگان بخواند و اگر مایل بود به طور آزادانه از سایت حمایت مالی بکند. تعجب میکنم چرا الزویر نمیتواند چنین کاری بکند.
قاضی دادگاه یک حکم اولیه مبنی بر مسدود شدن Sci-Hub صادر کرد؛ اما الکساندرا خیلی ساده دامنه سایت را عوض و دوباره دیتابیس را آنلاین کرد؛ اما نتوانست خود او را مورد پیگرد قانونی قرار دهد؛ چون مقیم روسیه بود.
گفته میشود این حرکت الکساندرا سالی ۱۰ میلیارد دلار به ناشران مقالات علمی ضرر میزند. مجله آنالیز هارمونیک محاسباتی و کاربردی که مقالات آن در دیتابیس سایت الکساندرا قرار گرفته، محاسبه کرده است که به ازای هر مقاله، جمعاً ۱۵۰ هزار دلار ضرر میبینند.
حرکتهای مشابه
حدود سه سال پیش، یک برنامهنویس ۲۶ ساله آمریکایی به نام آرون سوارتز متهم شد که از طریق شبکه کامپیوتری دانشگاه امآیتی به طور غیرقانونی به پایگاه اطلاعاتی JSTOR وصل شده است و حدود ۴٫۸ میلیون مقاله دانلود کرده است.
دادگاه او را به پرداخت یک میلیون دلار جریمه و ۳۵ سال زندان محکوم کرد. چند روز بعد او در آپارتمانش در حالی که خود را حلقآویز کرده بود، پیدا شد. مرگ او واکنشهای بسیاری را برانگیخت که شرح آن را میتوانید در مقاله Aaron Swartz از ویکیپدیا بخوانید.
منبع: واشینگتنپست
آیا شما با این حرکتها موافقید؟ آیا به نظر شما مقالات علمی باید به طور رایگان در دسترس همه باشد؟
اگر میخواهید از انتشار نوشتههای بعدی پانویس باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک پانویس و یا کانال تلگرام پانویس شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید:
دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=1658
اصل و انسانیش اینه که وقتی مقاله ای میخونیم هزینه ای پرداخت کنیم چون به هرحال نویسنده هم وقت و انرژی صرف کرده تا مقاله را بنویسد
و اگر پول پرداخت بشه با وجود اینکه در ظاهر جلوی رشد علمی گرفته میشه ولی انگیزه ای هم میشود برای دانشمندان، دانشجویان و اهالی تحقیق و پژوهش برای نوشتن مقاله البته اگر منصفانه باشه
ولی آیا منصفانست من دانشجو برای هر مقاله که ممکن هم هست به دردم نخوره 15 دلار بدم درصورتی که برای یه پایان نامه کم کم باید سیصد مقاله زیرورو بشه؟ من یه مقاله خارجی بخرم کم کم میشه 70-80 تومن شاید برای خود اروپایی ها چیزی نشه ولی چون تومن ارزشش هر روز پایین تر میشه میشه مقاله خرید؟؟
یک راهشم اینه که ی سری شرکت هایی که زمینه کاریشون با مقاله هست به نویسنده به عنوان اسپانسر یا اینکه در ازای تبلیغ شون در بخشی از مقاله یا اینکه کذاشتن تبلیغ اون شرکت مثلا مطلبی در خصوص پزشکی هست یک شرکت فعال در علم پزشکی و… هزینه ایی پرداخت کنه تا در صفحه مطالعه مقاله تبلیغاتش نمایش داده شه.
بازی برد برد برد هست
برد برای نویسنده (دریافت پول توسط تبلیغات و حمایت)
برد برای کاربر (رایگان بودن)
برد برای شرکت یا حامی (تبلیغات هدفمند و معرفی شدن)
من که راضی هستم ازش 🙂
آخه اگر مقالات رایگان خونده نشه، چه جوری صنعت و علم میخواد پیشرفت کنه؟
سیاست ها باید تغییر پیدا کنه که هر کسی دسترسی رایگان به مقاله ها داشته باشه، نیاز نیست دانشگاهی باشه اون فرد، یکی توی خونه اش نشسته شاید بتونه با خوندن چند مقاله، ذره ای به علم اضافه کنه و ممکنه مشکلی از هزاران موجود برطرف بشه…
منم موافقم
بله من موافقم
سلام
دستش درد نکنه. من یکی خیلی براش دعا می کنم. این کارش برای افرادی مثل من خیلی لازم بود. من برای پایان نامه ام 8 متغیر و فقط برای متغیر اصلی بیش از 100 مقاله نیاز داشتم و با اینکه دانشگاه با استفاده از ایمیل دانشگاهی تا حد ممکن مقالات رو برامون تهیه می کرد، ولی باز هم دسترسی به بعضی هاشون ممکن نبود. اگر قرار بود به طور قانونی هر مقاله رو می خریدم و هر مقاله به طور میانگین 15 دلار قیمت داشت، ترک تحصیل اقتصادی تر بود.
خیلی جالب بود من رفتم تمامی مقالات خودم رو دانلود کردم 🙂
به عنوان کسی که هم مقاله چاپ کرده هم داور مقالات زیادی بوده فکر میکنم که هر مقاله آنلاین مثلا 40 دلار چرا باید گرون باشه؟ زحمت نوشتنشو که نویسنده کشیده، زحمت داوریشو که داور به صورت مجانی کشیده. فقط میمونه زحمت مدیریت مقالات و proofread نهایی. واقعا 40 دلار برای این کار خیلی زیاده. برای هر مقاله آدم باید حداقل سی چهل تا مقاله قبلی بخونه که این رقمو اگه بخواد بخره، سر به فلک میکشه. من خودم تو دوران تحریم مشکلات خیلی زیادی برای به دست آوردن مقاله داشتم کاشکی زودتر با این سایت آشنا میشدم.
از طرفی خیلی ها به مبادلات مالی بین المللی دسترسی ندارن. و بعضی ها هم مثل ما ظالمانه مورد تحریم قرار میگیرن. بنابراین من هیچ مخالفتی با حرکت ایشون ندارم. بعید میدونم که نویسنده ی اکثر مقالات هم مخالفتی با این موضوع داشته باشن.
اگر براتون جالب بوده، لطفاً لینک نوشته رو به اشتراک بذارید. اگر هم کاربر تلگرام هستید، این لینک اشتراک تلگرامش هستش:
https://telegram.me/panevis_ir/125
به زودی یک نوشته دیگه با عنوان «آیا مقالات علمی باید رایگان باشند؟» در وبلاگ منتشر میکنم.
سایتش که دچار مشکل شده!
ممنون میشم اگه آدرسش جدیدش رو بذارید!!!
آدرسهای جدید رو در پاراگراف دوم گذاشتم.
ممنون! از بی حواسی ماست!
آدرس های آیندش رو تو خود سایتش قرار میده؟
نه. در مقاله sci-hub در ویکیپدیا.
اگر برای من امکانش بود که تو جامعه ی جهانی حقم خورده نشه و بتونم حقم رو بگیرم حتما این کار رو می کردم. اما وقتی ابرقدرتها با حق خوری و استعمار دست من رو بستند و حق من رو نمیدن به خودم حق میدم به هر طریقی شده حقم رو بگیرم.
این درسته که میلیاردها دلار از سرمایه ی من و هموطنام مسدوده فقط برای اینکه میگن من تروریستم یا من مسلمونم یا من جور دیگه فکر می کنم. این خودخواهیه که از دیگران بخوای مثل تو فکر کنند.
حق گرفتنیه نه دادنی.
اگر یک روزی جامعه ی جهانی از جمله خود من همه با هم بر سر یک موضوعی به توافق برسیم حتما من هم رعایتش می کنم اما اینکه حالا اسرائیل حق داره هر کاری بکنه و هر بمبی داشته باشه چون به ان پی تی ملحق نشده یا آمریکا حق تولید آبودگی رو داره چون پیمان کیوتو رو امضا نکرده پس من هم چون به قانون کپی رایت ملحق نشدم حق هر بی قانونی در این زمینه رو دارم. این که دیگه قانون جهانیه.
بعدش هم این بابا نرفته سرور الزویر رو بدزده که. رفته از یوزر پسوردهای قانونی استفاده ی مجاز کرده و بعد هم تو سرور خودش بارگذاری کرده. اونها هم به راحتی هر یوزری که دانلود حجیم انجام داده رو می بندن. پس بازی دوطرفه است و دست اونها آنچنان هم بسته نیست. اگر خواسته باشند می تونند قابلیت دانلود مقاله رو از بین ببرند.
از این بگذریم که قیمت هر مقاله 35 دلار خیلی زیاده در حالی که برای ناشر جز هزینه ی داوری و آپلود روی سایتش هزینه ی دیگری نداره (حداقل من خبر ندارم).
من برای این کامنتی که گذاشتم منتظر جواب نیستم چون خودمم از اینکه انگ دزدی به کسی بزنم یا به خودم زده بشه ناراحت می شم. ولی راهی نگذاشتند برام. استعماره دیگه. فقط خودش رو می بینه. به جان خودم اگر من تو بازی دانش بخوام عقب بیفتم فردا روزی همینها با همین دانشی که من اومدم از سر قانونمداری (به زعم اونها) خودم رو ازش عقب کشیدم میان بر من مسلط هستند مسلط تر میشن. از کجا معلوم فردا روزی همین شایعه هارپ رو عملی نکنند یا یک داعش دیگه که تا بن دندان مسلح است به جونم نیندازند یا یک ویروس لعنتی به جان مردم بینوای آرژانتین و برزیل و آفریقا نیندازند.
چه کارها کرده اند و ما بی خبریم چه کودتاها کرده اند و مصدق ها سرنگون کرده اند و آدمها کشته اند و از جهل و ساده اندیشی ها استفاده کرده اند و می کنند و …
حرف زیاده. زیاده به کی بگم این ظلمها رو…
سلام،
به نظر بنده باید از خودمون 3 سوال بپرسیم.
بپرسیم 1. قانون کجای اخلاق قرار دارد؟ 2.سیاست کجای قانون و اخلاق قرار داره؟ 3.آیا ما اخلاقی زندگی میکنیم یا سیاسی؟ یا هردو؟
فکر کنم هممون بر این باوریم که قانون بد از بی قانونی بهتر است. اگر این باور را داشته باشیم رعایت قانون، حکمی اخلاقی میشود چون اخلاق همیشه سمت خوب، بهتر و بهترین را میگیرد. اگر قانون بهتر است؟ پس باید بپذیریم که رعایت قانون کاری اخلاقیست پس نقض آن هم بی اخلاقی محسوب میشود. این جواب پیشنهادی من بود به سوال اول
حالا سوال دوم سیاست چه ارتباطی با قانون و اخلاق دارد؟ سیاست چون مبتنی بر منافع فردی و اجتماعی است تابع قوانین منطقه ای و کشوری است و موقتا میتواند تابع معاهدات و توافقات فراملیتی باشد یا نباشد. اما این سیاست آیا اخلاقی هم هست؟ دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد دسته ای که نگاهشون به سیاست و فعالیت سیاسی بر اساس منافع ظاهری فردی، حزبی یا جمعی کشوری است که نمایندگیش را به عهده دارند. و به قول معروف ادبیات سیاسی، هدف وسیله را توجیه میکند (که اکثر قریب به اتفاق سیاستمداران حاضر جهان از این دسته هستند). دسته ای دیگر هم به منافع حقیقی انسانها اعتقاد دارند و دیدگاه اومانیستی دارند و سیاست را برخورد حکیمانه و اخلاقی با مجموع قضایا و جریانات میدانند با موضوعات مشترک همه ی انسانها نه فقط خودشان، حزبشان، کشورشان بلکه همه ی انسانها حتی رقیبانشان، که نمونه های کمی از این دسته هستند مانند گاندی، ماندلا و …
اگر با جواب این دو سوال موافق باشیم، میتوانیم دقیقتر این مساله را تحلیل کنیم.
قانون نوشته ای در دنیا وجود دارد به اسم قانون کپی رایت، بر اساس جواب سوال اول پس رعایت این قانون اخلاقی است و نقضش غیر اخلاقی. ممکن است سوال شود ما این قانون را نپذیرفته ایم پس میتوانیم آ ن را نقض کنیم، با یک مثال ساده متوجه میشویم که چنین حقی نداریم مانند این میماند که عده ای مشغول بازی والیبال هستند و قوانین مشخص و تعریف شده ای برای خودشان دارند ما چون قوانین آنها را نپذیرفته ایم به خودمان حق بدهیم که وارد بازی آنها بشویم و قواعد بازی را هم نقض کنیم خب طبیعتا آنها از ما شاکی میشوند و ما را جریمه و اخراج میکنند. به عبارتی نمیشود قانون دیگران را نقض یا اصلاح کرد اما میشود آن را نپذیرفت یا قوانین دیگری برای تشکیلات (خود ساخته) وضع کرد ( مثلا من انتشاراتی تاسیس کنم و مجانی یا با هزینه ی کم مقالات یا کتابها را در اختیار دیگران قرار بدهم).
سوال دیگری پیش می آیدو آن اینکه دیگران خیلی موارد را نقض کرده اند. معاهدات را زیر پا گذاشته اند و خلف وعده ی سیاسی داشته اند چرا ما نباید داشته باشیم؟، اینجاست که باید به سوال سوم پاسخ بدهیم که آیا ما میخواهیم اخلاقی زندگی کنیم، سیاسی زندگی کنیم یا هردو؟ اگر قصد داریم اخلاقی زندگی کنیم که جواب اخلاق مشخص است خلف وعده دیگران در موارد دیگر، جوازی برای بی اخلاقی من صادر نمیکند. اگر بخواهیم سیاسی از نوع دسته ی اول برخورد کنیم جواب هست بله منطق سیاسی حکم میکند که از فرصت استفاده ی بهینه را بکنیم و اگر دیگران جای دیگر میتوانند و نقض میکنند ما هم اینجا میتوانیم و نقض میکنیم. اگر میخواهیم زندگی هم اخلاقی و هم سیاسی داشته باشیم یعنی باید سیاستمدار اخلاق مدار باشیم که در این صورت هم، باز مجاز به بهم ریختن سیستمی که نقشی در ایجاد آن نداشتیم نیستیم. پس اگر این موارد را بپذیریم راهی برای دور زدن این قاعده نداریم،
کپی بدون اجازه از نظر اخلاق مدار= بی اخلاقی کپی بدون اجازه از نظر سیاستمدار دسته ی اول که جریان غالب هم هست= عین کار درست
با این استدلال و این دیدگاه تا وقتی که قانون همین باشد همین حکم هم ثابت است، اما من میتوانم این قانون را نقد کنم میتوانم از آن ایراد بگیرم، میتوانیم پیشنهاد به تصحیح آن بدهم ، میتوانم آن را قبول نداشته باشم و با آن مبارزه کنم و حتی میتوانم آن را شخصا اجرا نکنم و بپذیرم که بی اخلاقی کردم اما نمیتوانم این بی اخلاقی را مادام که اخلاق مدار هستم توجیه کنم. مگر اینکه جمعا اعتقاد داشته باشیم که این قانون مضر و ظالمانه است و باید عوض شود که در این صورت هم، حکم اخلاقی آن ساقط میشود و باید نافرمانی مدنی کرد و شخصا تاوان آن را پرداخت کرد نه اینکه فقط از مضایای ظاهری نقض آن نفع ببرم و هیچ تاوانی نپردازم که اگر اینطور شد باز هم در دام بی اخلاقی افتاده ام.
همه ی ما در برهه ای از زندگیمان درگیر کار علمی و انتشار آن در قالب گزارش یا چاپ مقالات بودیم و یا هستیم. ساماندهی، صفحه آرایی، تنظیم، هماهنگی با صدها و هزاران مجله، هماهنگی بت هزاران و میلیونها پژوهشگر، تر و تمیز کردن، رعایت فرمت، خوانا کردن، رسمی کردن کار، ضمانت و امانتداری،زیبا سازی، بازبینی، مکاتبه، … همه ی اینها رو هزاران کارمندی انجام میدن که در این انتشاراتی ها مشغول کار هستند. اگر هرکدام از ما سالهای معدودی از زندگی را به این کار اختصاص دادیم و یا میدهیم اینان و مدیرانشان کل زندگیشان را به این کار اختصاص دادن پس طبیعیه که مساله برای آنها بسیار حساستر از ما باشد. حقوق هزاران کارمند و هزینه های دیتابیس و … ودر مواردی چاپ، تشکیلات وسیع با منابع مالی زیاد را میطلبدکه این خود نشان میدهد قانون ایجاد شده بیجا نیست که بشود با آن مبارزه کرد. من هم به عنوان یک استفاده کننده ی معمولی اعتقاد دارم هزینه ی ارایه شده برای مقالات زیاداست و اعتقاد دارم در صورت امکان باید کاهش یابد.
و اگر میشد هزینه ی انتشار را نهادهای بین المللی مانند یونسکو یا … بر عهده میگرفتند و کشورها هر سال به این نهادها کمک میکردند و رایگان میشد.
سوال اساسی اینجا پیش می آید، خب من میخواهم اخلاقیات را رعایت کنم ولی تنها یک گزینه دارم!!!
اگر من کار پژوهشی میکنم و نیاز مبرم به آخرین گزارشات علمی و مقالات دارم و میخواهم اخلاق را حفظ کنم اما بواسطه ی تحریمهای بین المللی امکان دسترسی و یا خرید مقالات و پرداخت هزینه در کشور من وجود ندارد یا اگر باشد هزینه های واسطه ها را هم باید تقبل کنم و با توجه به سطح پایین درآمدها در این کشور در مقایسه با درآمدهای بین المللی و تعداد زیاد منابع و مقالاتی که نیاز هست و هزینه ی بالا، دلسردی پژوهشی به دنبال دارد و در یک کلام منصفانه و به دور از خودخواهی ببینم که آفت آن برای من بسیار بیشتر از آفتی است که برای صاحبان حق دارد و هیچ راه دیگری هم ندارم … چه باید کرد؟
این سوال را هرکسی خودش باید به خودش جواب بدهد. در اضطراری اینچنین اگر منی که زندگی اخلاق مدار دارم از روی اضطرار بسیار زیادو استیصال (در حالیکه تمام راهها را امتحان کرده ام و بی نتیجه بوده است) قانونی را شکستم حداقلش این است که باید بپذیرم که عملی غیر اخلاقی انجام داده ام و به هیچ روی نباید توجیه کنم، به هیچ روی، چون این نپذیرفتن، توجیه و فرافکنی آفت بسیار بزرگتری است که اگر دامنمان را بگیرد (که متاسفانه گرفته است) دیگر هیچ مانعی برای رسیدن به خواسته های درست و غلطمان نمی ماند.
حال بعد از پذیرفتن این خطا (که از روی استیصال بوده) در عوض با کیفیت بخشی به کارهای علمیم دینم را به جامعه ی جهانی ادا کنم، و یا به طرق دیگر در صدد جبران برآیم و یا حداقل آن را ترویج نکنم و به عنوان نسخه ای درست و مناسب برای همگان معرفی نکنم و نسخه ی فردی را تعمیم ندهم.
اما اگر سیاسی فکر میکنم آنهم از دسته ی اول سیاستمدارها، نیازی نیست به این مقولات اصلا فکر کنم، سنگ مفت گنجشک مفت ضرر کرد هرآن کس که نخورد.
(این فقط یک نظر شخصی بود)
و پوزش بابت تصدیع و طولانی شدن
ممنون از کامنت عالی و مفصلتون. فکر کنم طولانیترین کامنتی بود که تا حالا گرفتم:-)
سلام وحید جان برای این مطلب جالب
به نظر من نباید مجانی باشه. آیا واقعا اون مقاله مال خودشون بود، این کارو میکردن؟!
هر کسی مجانی میخاد، میتونه بره دانشگاه و به دیتابیسهایی که دانشگاه پول داده و خریده وصل بشه و مقالههایی که لازم داره رو بگیره.
@ هادی
فید کامل سایت اصلا خوب نیست. وقتی شما مطلب کسی رو میخونین، خب باید یک کمکی هم به نویسنده کنین. این کمک رفتن به سایت نویسنده و خوندن اون هست و این باعث بالا رفتن امتیاز سایتش میشه. دوما شما که میخای مطلبو بخونین، چه فرقی داره توی ایمیلت بخونی یا توی سایت. تازه سایت مطلبه زیباتر نشون داده میشه. البته نظر من بود. جسارت نشه.
طرفداران مجانی شدن مقالات علمی هم دلایل خودشون رو دارن که واقعاً منطقی هستن. شاید در یه پست دیگه، دلایل این گروه رو نوشتم.
یه نکته فنی: اگه به کامنت یه نفر با استفاده از گزینه «پاسخ دادن» روبروی کامنتش جواب بدی، از طریق ایمیل خبردار میشه.
جالبه دلایل اونا رو هم ببینم. منتظرم برای پستت. با تشکر قبلی
سپاس از این مطلب. من هم منتظر مطلب موعود هستم و پیشاپیش ممنون.
نیچر هم اخیرا قدمهایی در این راستا برداشته. به نظر من با توجه به اینکه معمولا پتنت برای ثبت یک ایده کافیست، مقالات نیز میبایست به رایگان در اختیار همه قرار گیرد. خصوصا که هزینه های انتشار کاغذی هم رفته رفته به صفر می رسد.
درود. جالب بود.
لطفا امکان فید کامل برای مطالب سایت را دوباره فعال کنید که با موضوع این پست نیز مرتبط است. 🙂
در حال تست یک پلاگین هستم و لذا فعلاً مجبورم فید کامل رو غیرفعال کنم. به زودی فعالش میکنم.
فید کامل سایت اصلا خوب نیست. وقتی شما مطلب کسی رو میخونین، خب باید یک کمکی هم به نویسنده کنین. این کمک رفتن به سایت نویسنده و خوندن اون هست و این باعث بالا رفتن امتیاز سایتش میشه. دوما شما که میخای مطلبو بخونین، چه فرقی داره توی ایمیلت بخونی یا توی سایت. تازه سایت مطلبه زیباتر نشون داده میشه. البته نظر من بود. جسارت نشه.
سلام
اکثرا دانشجویان با وضعیت مالی خوب با رایگان بودن مقالات علمی مخالف هستند البته در پشت مقالات علمی پول وجود دارد و اگرنه هرگز چاپ نمی شد.
یک استادیار برای ارتقا نیاز به چاپ مقاله دارد و دانشگاه برای اینکار هم اینترنت هم سیستم هم دیتا بیس های خریداری شده با پول بیت المال در اختیارشان می گذارد .یعنی کاملا مجانی مقالات خودشان را می گیرند و مطالعه می کنند .ولی دانشجو بدبخت پس کلی تحقیر توسط اساتید و سرکار گذاشته شدن توسط آنها و انحرافات مختلف با مشکلات زیاد و دل سردی بایستی پایان نامه بنویسد لذا نیاز به مقالات دارد آنهم دانشگاه مجانی بهش نمی دهد زیرا دانشگاه ها از هر مسیری دنبال پول درآوردن هستند.
دیگه فکر کنم فهمیدید این سایت حداقل به دانشجویان ایرانی چه خدمت بزرگی کرده است.خدا خیرش بده دستمریزاد.