هر سال این روزها سوالهای زیادی از طرف کسانی که میخوان برای اولین بار تدریس در دانشگاه رو شروع کنن، دریافت میکنم. سوالهایی مثل «جلسه اول کلاس رو چطور شروع کنم؟»، «توی جلسه اول کلاس چی بگیم اصلاً؟»، «چطور استرسم رو توی جلسه اول کم کنم؟»، «اگه دانشجویی سوالی پرسید که جوابش رو بلد نبودم، چکار کنم؟»، «چطور کلاس رو از همون جلسه اول کنترل کنم؟» که سوالهای بهجایی هم هستن. توی این پست تجربه خودم رو مینویسم. امیدوارم خوانندههایی هم که تجربه درس دادن در دانشگاه دارن، تجربهشون رو بنویسن.

جلسه اول کلاس درس

جلسه اول کلاس درس
شبی که فرداش میخواین برای اولین بار تدریس کنین، یه لباس رسمی انتخاب کنین و قشنگ اتوش کنین. خط اتو خیلی مهمه توی آراسته به نظر رسیدن! کفشهاتونو واکس بزنین. شب زود بخوابین تا فرداش زودتر از خواب بیدار بشین. صبح یه دوش آب سرد بگیرین. یه صبحونه خوب بخورین. به خودتون برسین. موهاتون رو مرتب کنین و تو آینه بگین میرم که بترکونم!
روز اول سعی کنین از مترو و اتوبوس استفاده نکنین تا استرس دیر رسیدن هم به استرس اولین جلسه تدریس اضافه نشه. با تاکسی برید. وقتی رسیدین دانشکده، برید دفتر آموزش؛ ماژیک یا گچ بردارین؛ لیست حضور و غیاب رو ازشون بگیرین و طبقه و شماره کلاس رو ازشون بپرسین. وقتی به در کلاس میرسین، احتمالاً چند تا از دانشجوها بیرون کلاس وایسادن. واسه اطمینان ازشون بپرسین چه کلاسیه و بعد با یه لبخند کوتاه، سری تکون بدین و با یه نفس عمیق و لبخند وارد کلاس بشین و سریع برید پشت تریبون یا همون جااستادی! قرار بگیرین (تا فرصت قضاوت سریع درباره اندام و لباستون رو ازشون بگیرین). این لحظه اوج استرسیه که توی جلسه اول دارین.
من این استرس رو زمانی که ترم ۳ کارشناسی بودم و واسه حل تمرین درس معادلات دیفرانسیل رفته بودم، تجربه کردم. حدود ۷۰ تا دانشجو از رشتههای مختلف تو کلاس بودن! ضربان قلبم رفته بود روی ۱۰۰۰. با خودم میگفتم الان قلبم از دهنم میزنه بیرون. قشنگ یادمه تا ۲-۳ دقیقه فقط کتاب جلوی دستم رو پشت تریبون الکی ورق میزدم. تنفسم مشکل شده بود؛ ولی کمکم به خودم اومدم.
به شما هم پیشنهاد میکنم جزوه یا کتاب یا همون لیست حضور و غیابی که همراتون هست رو دربیارین و ۱-۲ دقیقه پشت تریبون همینجوری الکی ورقشون بزنین تا زمان بخرین و فرصت کنید خودتون رو جمعوجور کنین. توی این مدت نفس عمیق بکشین و عضلاتتون رو شل کنین و سعی کنین با یه لبخند کوچولو یه نیمنگاهی هم به دانشجوها داشته باشین. این نیمنگاه هر چند کوتاه باعث میشه با دانشجوها ارتباط برقرار کنین و از استرستون کم بشه. واسه اینکه استرستون کمتر بشه، میتونین از یکی از بچههای ردیف جلو یه سوال کوتاه بپرسین: مثلاً بپرسین موقع انتخاب واحد، ظرفیت کلاس چند نفر بود؟ جوابش هر چی بود، با لبخند سری تکون بدین. هدف اینه که یه ارتباط کوچولو برقرار کنین.

جلسه اول کلاس درس
یه خرده که به خودتون مسلط شدین، با یه لبخند کوچولو از پشت تریبون بیاین وسط کلاس و روی همون سکوی جلوی کلاس بگین «خبببب! به نام خدا. من وحید دامنافشان هستم؛ مدرس درس ریاضی ۱ این ترمتون. خیلی خوشحالم که امروز اینجام و با شما توی این کلاسم. چون جلسه اولمون هستش، فکر کنم باهام موافق باشید که یه خرده بیشتر با هم آشنا بشیم و اصلاً ببینیم این درس در مورد چیه و قراره این ترم چی بخونیم و چکار کنیم».
دانشجوها دوست دارن با کسی که قراره یه ترم همراهش باشن، بیشتر آشنا بشن. میتونین یه کمی در مورد سوابق تحصیلی و زمینههای تحقیقاتیتون بگین و به زبان خیلی ساده بگین توی دانشگاه روی چه موضوعی کار کردین. بعدش واسه اینکه بهشون نشون بدین برای تکتکشون احترام و ارزش قائلین، از دانشجوها خیلی محترمانه خواهش کنین یکییکی از جاشون بلند بشن و خودشون رو معرفی کنن و اسم شهرشون رو بگن. دقت کنین ازشون در مورد اطلاعات خصوصیای مثل رتبه قبولی یا معدل دبیرستان یا ترم قبل و… نپرسین. گفتن اینها ممکنه باعث خجالتشون بشه. این سوالها حس بدی بهشون میده. توجه داشته باشین که هدف این معرفی، یاد گرفتن اسم دانشجوها نیست؛ چون حتی اسم یکیشون رو هم نمیتونید یاد بگیرین! بلکه هدف اینه که دانشجو بفهمه آشنا شدن باهاشون براتون مهمه. این فرایند معرفی کردن تا حد خیلی زیادی استرس رو ازتون دور میکنه؛ چون دیگه شما مرکز توجه نیستین. اونها مرکز توجه میشن.

جلسه اول کلاس درس
خبر خوشحالکننده اینه که این استرس فقط جلسه اول کلاس اول اتفاق میافته؛ یعنی اگه ساعت بعد برین سر یه کلاس جدید، دیگه از این استرس خبری نیست!
بعد از اینکه خودشون رو معرفی کردن، در مورد ماهیت خود درس یه کم توضیح بدین. سیلابس و منابع درسی رو معرفی کنین؛ قوانین حضور و غیاب رو بگین؛ نحوه گرفتن کویز و میانترم و پایانترم رو بگین. مکان دفترتون توی دانشکده و ساعتهای پاسخگوییتون رو بگین. آدرس ایمیلتون رو بدین تا در صورت نیاز بتونن باهاتون تماس بگیرن؛ اما از من میشنوین، شماره موبایل بهشون ندین. بعدش هم میتونید یه خرده در مورد اهمیت مثلاً یاد گرفتن زبان انگلیسی و کار با اینترنت مخصوصاً سرچ کردن حرفهای بگین.
بعد از اینها یه استراحت چند دقیقهای بهشون بدین و بعدش اگه نیاز بود، یه خرده پیشنیازهای لازم درس مثل مفاهیم دبیرستان یا ترمهای قبلی رو بگین و ذهنشون رو برای شروع مبحث جدید آماده کنین. کلاً به نظر من بهتره جلسه اول وارد موضوع اصلی درس نشین تا این جلسه براشون خستهکننده نشه. در ضمن بهتره براشون توضیح بدین که هیچ کتاب و جزوهای نمیتونه به تنهایی کل مباحث درس رو پوشش بده؛ بنابراین برای یادگیری بهتر مطالب درسی باید از کتابها و منابع مختلف کمک بگیرن.
یکی از کارهای خیلی مهمی که باید انجام بدین، اینه که براشون توضیح بدین که مشتاقانه از شنیدن سوالهاشون استقبال میکنین. بهشون بگین که پرسیدن اصلاً عیب نیست و اتفاقاً به یادگیری بهتر کمک میکنه.

جلسه اول کلاس درس
کلاً هیچوقت دانشجوها رو به کم کردن نمره و حذف کردن و امتحان سخت و… تهدید نکنین. عصبانی نشین. همیشه چهرهتون خندون باشه. شوخی بکنین؛ اما تیکه نپرونین؛ چون بدون شک شکست میخورید: شما ۱ نفرین و اونها ۲۰-۳۰ نفر. کلاً سعی کنید باهاشون مهربون باشین؛ اما در عین حال مواظب حفظ حریم بینتون باشین. این حریم اگه شکسته بشه، ترمیمش خیلی خیلی سخت میشه. شأن و جایگاه استادیتون باید حفظ بشه؛ وگرنه کنترل کلاس از دستتون در میره و اگه بره، دیگه نمیشه جمعش کرد. حتی ممکنه ترمهای بعد هم نتونین جمعش کنین.
اگه دانشجویی شلوغ کرد، چکار کنم؟
یکی از اتفاقهایی که معمولاً توی هر کلاسی اتفاق میافته، شلوغ کردن بعضی از دانشجوهاست. قبلاً توی پست چگونه با دانشجویان شلوغ در کلاس برخورد کنیم؟ ۹ روش برای جلوگیری از این کار نوشتم. به نظر من به هیجوجه کسی رو به خاطر شلوغی از کلاس بیرون نندازین.
اگه دانشجویی سوالی پرسید که جوابش رو بلد نبودم، چکار کنم؟
اگه سوال درسیای کردن که جوابش رو بلد نبودین، خیلی راحت و بدون اینکه دست و پاتون رو گم کنین، بگین «چه سوال خوبی! تا حالا بهش فکر نکردم. بهش فکر میکنم و جلسه بعدی جوابش رو بهتون میگم». گفتن «بلد نیستم» خیلی خیلی بهتر از پیچوندن یا از اون بدتر، تحقیر سوالکنندهس. باور کنین اگه بگین بلد نیستم، هیچ اتفاقی بدی نمیافته. قرار نیست استاد همه چیز رو بلد باشه. فکر نکنین اگه بگین بلد نیستم، اعتبارتون زیر سوال میره. واسه هر استادی بارها پیش میاد که جواب سوالی رو ندونه. یه چیز خیلی طبیعیای هستش. جلسه بعدی هم واسه اینکه بچههای دیگه هم یه چیز جدید یاد بگیرن، میتونین قبل از شروع بحث اصلی، مثلاً بگین «بچهها جلسه قبلی خانم/آقای احمدی پرسیدن … جوابی که میشه داد، اینه که …».
در آخر باید بگم اصلاً نگران نباشین. بهتون قول میدم بعد از اینکه کلاس تموم بشه و بیاین بیرون، خندهتون میگیره که چرا این قدر فکر کردین جلسه اول کلاس اول سخته!
شما جلسه اول کلاس رو چطور اداره میکنین؟ اگه تجربهای دارین، لطفاً برای من و بقیه خوانندهها بنویسین.
نوشتههای مشابه با این نوشته
اگر میخواهید از انتشار نوشتههای بعدی پانویس باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک پانویس، اینستاگرام من و یا کانال تلگرام پانویس شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید:
دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=2275

سلام چ خاطراتی برام زنده شد با دیدن تصویر داخل متن،😃
سلام برای تدریس درکلاس حفظ خواهران چه کارها وصحبتهایی کنم که کلاس پربار جذاب باشد؟
کلاس حفظ خواهران یعنی چی؟
خیلی سخته جلسه ی اول بسیار استرس زا ست
سلام، پیام شمارو دیدم بیشتر استرس گرفتم قراره از هفته بعد برم سر کلاس 😥😥
سلام آقای دامن افشان، واقعا جا خوردم. در تصویر مربوط به جلسه اول کلاس چند تا از دوستان را میشناسم
چرا جا خوردین؟!
چه قلم خوبی دارید. ازتون ممنونم.
ممنونم به نکات خیلی خوبی اشاره کردید
خیلی قشنگ نوشته بودین
انصافا هم واقعا استرس داره
تصور کنن مثل تمرین حل کردن و توضیح دادن مسئله ی کلاسی که موقع دانشجویی خودش سر کلاس داشتن . معلومات خوب و تسلط به مطالب تدریس استرس رو کم می کنه . اگر هم سوالی پرسیدن که بلد نبودن تا آخر کلاس وقت بگیره . گاهی هم مطالب خارج درس بگن که خواب آور نباشه تنها به مدت پنج دقیقه وقت کلاس رو بگیره . و بدونه اونا اطلاعاتشون کمتر از اون هستش .
چند تا نکته بگم در مورد استاد از نظر یک دانشجو که خودم باشم:
1: خیلی مهمه که دانشجو با استاد احساس راحتی کنه و این چیزی که باید در کمال ادب بین دو طرف و اول از استاد شروع شه.
2: استاد برای حضور و غیاب حساسیت نداشته باشه تجربه به خود من نشون داده استاد هایی که حضور و غیاب نمیکنن و میگن حاضر شدن و نشدن دانشجو سر کلاس مهم نیست دانشجو هم آرامش بیشتری داره و هم مشتاق تر به حضور در کلاس. تا این مدت باعث تعجب خود من بود که چطور میشه استادی که حاظری نمیزنه کلاس شلوغ تر و بچه های درگیر تری داره.
3 : بابا استادای محترم تو رو خدا بدونن همه توی یه درس استعداد توانایی و پیش زمینه یکسان ندارن. شاید واقعا کسی علاقه به خوندن درس نداشته باشه و مجبوره که فقط پاسش کنه.
4: برا این دانشجو ها فعالیت های دیگه برا کمک به نمره گیری بذاره. خودم یادمه واسه درس ریاضی چون نمرم کم بود استادم بهم یه تحقیق داد تا با چند نفره دیگه مثل خودم روش کار کنیم و به نمره هامون کمک شه.
5: استادی که نمره کمک میکنه خیلی جذابه
اقای دامن افشان نکات مهم کاربردی رو گفتن شاید سخت بشه نکته جدیدی بهش اضافه کرد،اما به هر طریق تجربه خودم و قلق هایی که به کار بردم رو سعی میکنم کوتاه بیان کنم.قبل از هر چیز بگم که استرس روز اول کاملا طبیعی و نرمال هست و فقط مختص شما نیست و یا اینکه فکر کنید از ضعف شخصیتی ناشی میشه.به هیچ عنوان!!!
اما راهکارها و تجربه های من :
یه نکته تستی همین الان بگم که
با اساتیدی که خودتون به عنوان دانشجو باهاشون کلاس داشتین و استادخوب ومحبوبی بودن رو توی ذهنتون مرور کنین و سعی کنین به راز جذابیتش پی ببرین.همون چیزی که خود شمارو جذب کرده جواب این کنکاشه.میتونید به عنوان یه کلید طلایی ازش استفاده کنین ،کاری که من خودم انجام دادم و نتیجه داد.
مشروح اینکه:
تدریس دو بخش مهم و جدا از هم داره .بخش علمی و بخش غیر علمی(مربوط به موضوع تدریس نیست).واضحه که اولین رسالت استاد انتقال مباحث و پوشش سرفصل های مصوب وزارت علوم در درس مربوطه هست.به نظر من با تسلط کامل و احاطه به موضوع جلسه برین سر کلاس و پلان از پیش مشخص شده داشته باشین که چه چیزهایی این جلسه میخواین بگین.یعنی از لحاظ علمی خودتون رو به سطح خوب و “به روز”ی برسونین.این مهمترین وظیفه شماس.در این بخش کتاب و منبع خوب داخلی و خارجی معرفی کنین،سر فصل ها رو لیست کنین(سیلابس رو از قبل آماده کنین و به صورت یه برگه پرینت شده برای جلسه اول داشته باشین.تاریخ امتحان میان ترم رو با توجه به سرفصل ها مشخص کنین.و ….این باعث میشه که دانشجو متوجه بشه شما برنامه مدون دارین و از لحاظ روانی بهشون آرامش میده.)اگه پاورپوینتی هستین خیلی روی مسایل روانی رنگ و فونت و …دقت کنین.توصیه اکید میکنم که حتما بخشی از مطالب رو بنویسین و از پاورپوینت فقط به عنوان اینکه صرفه جویی در وقت بشه استفاده کنین.مخصوصا مثال ها و اثبات هارو گام به گام پای تخته بنویسین.
پاورپوینت به شدت اعصاب منو به عنوان دانشجو خرد میکرد!!!
خیلی میشه در این مورد بخش علمی قضیه حرف زد ولی سخن کوتاه باید.اما بخش دوم که نقش پشتیبانی و لجستیکی داره.
هر چقدر که به موضوع درس مسلط باشین اما اگه ارتباط خوب و موثری با دانشجو برقرار نکنین یه جورایی بی فایده س.من این قسمت رو توی دو زیربخش می بینم.یکی نمای ظاهری و دیگری ارتباط کلامی
در بخش ظاهر حتما آراسته،مرتب و شیک برخورد کنین.هارمونی رنگ لباس ها خیلی مهمه.خیلی خیلی خیلی خیلی به “وقت شناسی و آنتایم” بودن اهمیت بدین.من این مورد رو جز بخش ظواهر آوردم چون دوس داشتم😜😜😜
در بخش ارتباط کلامی :
همیشه سعی کنین با آرامش و شمرده حرف بزنین،خشک نباشین،هر از گاهی از شعر و ادبیات و سیاست و هنر یا هر چیزی که در موردش سواد دارین حرف بزنین.(خیلی جواب میده) من خودم وسط درس یه دفه در مورد یه بیت شعر یا دستگاه های موسیقی یا … در حد کمتر از یک دقیقه و بدون مقدمه حرف میزدم.جذابیت ایجاد میکنه.
سعی کنین تمرین های ذهنی سر کلاس انجام بدین و به دانشجو نشان بدین که دارین این تمرین رو انجام میدین.مثلا حفظ کردن اسم بچه ها و جایی که معمولا میشینن.یه موضوع همیشگی و جذاب و فان برای ارتباط درست برقرار کردن.
از یه تکیه کلام مناسب و شیرین به صورت همیشگی استفاده کنین.( من خودم وسط اثبات یا توضیحات بی مقدمه برمیگشتم و می پرسیدم:” معلومه چی میگم؟”
حضور و غیاب رو وسیله به زور کشوندن بچه به کلاس قرار ندین.یه فکر بهتر در موردش داشته باشین.پیشنهاد دارم منتها به سبک خودتون باشه بهتره .
اگر سوالی میشه که بلد نیستین خیلی خیلی راحت بگین که:” بلد نیستم ولی سعی میکنم بعدا جواب خوب بهتون بدم”
بسیار این کار شیک و با کلاسه.اصلا نترسین که آبروریزی شد،اصلا
اولش گفتم کوتاه ولی هر کاری کردم نشد که خیلی کوتاه باشه.خیلی از نکات رو دوست خوبم (وحید عزیز) گفته بود من نخواستم تکرار کنم.شاید یه بخش هایی رو تاکید بیشتر کردم.امیدوارم مفید باشه.
تجربه من اینه که سر کلاس، همه بچه ها رو به یک اندازه مستعد نبینیم. هر شاگردی یه توانایی هایی داره. مهم اینه هر کس از آنچه بود پیشرفت کنه. بچه ها باید یاد بگیرن جواب همه سوالات نزد مدرس نیست، تو کتابها و مقالات است. بیش از هر چیز به باور من امنیت روانی بچه ها مهم هست سر کلاس. با اشتیاق و انگیزه بیان سر کلاس. مدرس خوبه که به بچه ها بگه بناست با هم درسی رو بخونن و در کنار هم.
همیشه تلاشم اینه که بچه ها بفهمن بناست با این درس قدمی برای رشد خودشون و پیشرفت کشور بردارن. هرچند عده ای از شاگردان محترم براشون خنده دار هست ولی هستن بچه هایی که این حرف رو مثل میراث حفظ میکنن.
حتما از بچه ها بخواین با کتابی که به عنوان مرجع معرفی میکنید دوست باشن و کتاب رو بخونن.
دقیقا فقط چند دقیقه یا حتی سی ثانیه اول ممکنه استرس بگیرید. اگه دانشجوی شوخ طبع داشتید که همون اول شوخی میکرد ضایعش نکنید . باعث میشه استرستون کم بشه. ولی زیاد هم رو ندید بهشون چون کلاس از دستتون در میاد. کلا باهاشون خودمونی صحبت نکنید.البته تمام نکات مهم در بالا گفته شده. اگه جلسه اول لیست حضور و غیاب ندادند بهتون یه برگه در بیارید و بهشون بگید اسمشون و ایمیلشونو براتون بنویسن. از همون اول دانشجوهادرو درگیر کلاس کنید مثلا فرض کنید دارید مطلبی رو توضیح میدید میتونید یهویی وسطش از یکی بپرسید به نظرت ادامه اش چی میشه. اینجوری همه از ترس اینکه سوالتون رو نتونن جواب بدن کاملا گوش میکنند تا یاد بگیرند. اینو من از یک استاد بسیار معروف و با سابقه یاد گرفتم. البته موقع سوال پرسیدن نمره ندید که یه وقت داشجوها استرس نگیرند . در کل برای دانشجوها جهنم درست نکنید از کلاس و زیاد هم شل نگیرید .
بسیار عالی بود. البته من دفعه اولم نیست که میرم سر کلاس ولی الان بعد مدت ها میخوام برم و یه وفقه طولانی افتاده بود .