یکی از مواردی که در همان جلسه اول هر درس به دانشجویان میگویم، این است که نگذارند درسها روی همدیگر جمع شود؛ چون ریاضی، درسی نیست که بشود آن را در یک شب یا یک هفته یا دو هفته جمع کرد. علاوه بر این مورد، به آنها تذکر میدهم که تا قبل از روز امتحان، میتوانند به اتاقم بیایند و انتقاد کنند؛ پیشنهاد بدهند؛ سوال بپرسند؛ بهانه بیاورند؛ مشکلاتشان را مطرح کنند. اما بعد از امتحان، دیگر هیچ بهانهای برای کم شدن نمرهشان پذیرفته نیست. به عبارت دیگر، بعد از امتحان، تنها چیزی که نمرهشان را تعیین میکند، برگه پاسخنامه است.
با وجود تمام این حرفها و تذکرها، متاسفانه موقع تصحیح کردن برگهها، مانند همکاران دیگر، باز هم با انبوهی از «مصیبتنامهها» مواجه میشوم. نامههایی که بعضی از آنها تکراری و غیرحرفهای نوشته میشوند؛ اما بعضی دیگر از آنها، آنقدر احساسی و به سبک فیلمهای بالیوودی نوشته میشوند که دل هر بینندهای را به درد میآورند.
خوشبختانه به یاد ندارم که به نمره دانشجویی خاص، به تنهایی، نمرهای اضافه کرده باشم و همیشه در جواب به آنهایی که درخواست نمره اضافه دارند، میگویم که این کار، امکانپذیر نیست؛ اما هیچکدام از آنها قانع نمیشوند و این تصمیم را غیرمنطقی میدانند. در این نوشته میخواهم دلایل خودم را برای ندادن نمره اضافه و یا به عبارتی، پاس نکردن دانشجویان بگویم. امیدوارم که با دیدن این دلایل، کمی به من حق بدهند.
دلیل اول، خیلی ساده است: دانشجو، شایستگی علمی لازم برای پاس کردن درس را ندارد. وقتی دانشجویی، مباحث درس مثلاً ریاضی عمومی ۱ را یاد نگرفته است، چرا باید پاس شود؟ اگر من دانشجو را در این درس، پاس کنم، قطعاً ترم بعد در درس معادلات دیفرانسیل که به شدت به مباحث ریاضی ۱ نیاز دارد و یا در درس ریاضی عمومی ۲، دچار مشکل میشود. بنابراین نباید خشت اول را کج گذاشت و هر وقت که دانشجو، شایستگی علمی لازم برای پاس کردن درس را کسب کرد، باید پاس شود؛ حتی اگر چندین بار، این درس را برداشته باشد.
دلیل دوم، بحث معدل دانشجویان است. همانطور که میدانیم، چنانچه دانشجویی در بین همدورهایهای خودش، بالاترین معدل را داشته باشد، به عنوان دانشجوی استعدادهای درخشان شناخته میشود و میتواند بدون کنکور، وارد مقطع کارشناسی ارشد شود. بنابرین وقتی به دانشجویی، به تنهایی مثلاً یک نمره اضافه میکنم، عملاً از دانشجویان دیگر، یک نمره کم کردهام و گاهی همین یک نمره، میتواند دانشجویی را به ناحق، استعداد درخشان کند و یا یک دانشجوی شایسته را از معدل اولی محروم کند. بنابراین حق دانشجویان دیگر، ضایع میشود.
شاید بگویید که اگر همان یک نمره را به تمام دانشجویان اضافه کنید، دیگر حق کسی ضایع نمیشود. این حرف، درست است؛ اما همیشه اینطور نیست؛ چون ممکن است چند نفر از دانشجویان، نمره ۲۰ گرفته باشند و بنابراین آن چند نفر، عملاً از آن یک نمره، محروم میشوند.
دلیل سوم، دلیلی است که در کارگاه روش تدریسی که چند وقت پیش در آن شرکت کردم، به آن رسیدم. بدون شک، هدف از امتحان، سنجش میزان دانستههای دانشجویان است؛ در حالی که دانشجویانی که بعد از امتحان برای گرفتن نمره پاسی مراجعه میکنند، دلایلی مثل مشروط شدن، اخراج از دانشگاه، سرپرستی از پدر و مادر، از دست دادن همسر آینده، از دست دادن موقعیت شغلی و غیره را مطرح میکنند و با قیافهای حق به جانب، میگویند که چون گرفتاری داشتهاند، باید به آنها نمره پاسی داده شود. سوال من این است که آیا هر کسی که گرفتاریاش بیشتر باشد، باید نمره بیشتری بگیرد؟! بنابراین حتی اگر دانشجو، کوهی هم از گرفتاری داشته باشد، تاثیری روی نمرهاش ندارد؛ چون من به گرفتاری، نمره نمیدهم؛ فقط به دانستهها نمره میدهم.
دلیل چهارم، نبودن یک مرز مشخص برای اضافه کردن نمره است. در یک کلاس، نمرههای زیر ۱۰، گاهی بسیار به همدیگر نزدیک هستند. حال فرض کنید من تصمیم میگیرم که نمرههای بین ۸٫۵ تا ۹٫۷۵ را پاس کنم. بدون شک، این کار، با اعتراض شدید دانشجویی که نمره ۸٫۲۵ گرفته است، روبرو میشود؛ چون عملاً دارد به خاطر ۰٫۲۵ (نسبت به نمره ۸٫۵) میافتد. حال فرض کنید ۸٫۲۵ را هم پاس کردم؛ حالا این بار، نمره ۸، اعتراض میکند؛ چون ایشان هم به خاطر ۰٫۲۵ میافتند. بنابراین، همانطور که میبینید، هر چه قدر هم که کف کمک کردن را پایین بیاورم، باز هم با اعتراض و خواهش دانشجویانی با نمره پایینتر از این کف، مواجه میشوم و در نتیجه مجبورم که این روند را تا نمره صفر، ادامه بدهم و همه را پاس کنم!
نکتهای که دوست دارم در آخر به آن اشاره کنم، این است که بعضی از دانشجویان، در هنگام درخواست نمره پاسی، کارهای نادرستی میکنند. به عنوان مثال،استدلال میکنند که: «استاد فلانی در ترم قبل، ۸ نمره به فلانی کمک کرد؛ شما چرا نمره نمیدهید؟!» یا گاهی متاسفانه، پدر و مادر خود را برای گرفتن نمره پاسی به پیش استاد میآورند که به نظر من، هیچ توجیه درستی ندارند.
نظر شما در مورد نمره پاسی به دانشجویان چیست؟ شما در چه صورت به دانشجو، نمره میدهید؟ تجربه شما از دادن نمره پاسی و نتایج آن چیست؟ لطفاً نظرتان را با من و بقیه خوانندگان «پانویس» در میان بگذارید.
پینوشت: پیشنهاد میکنم دیدگاه کاربران عزیز، آقای فرشاد ترابی و خانم NILOOFAR را هم در بخش دیدگاهها بخوانید.
در نوشتههای بعدی وبلاگ، باز هم درباره مسایل علمی و دانشگاهی خواهم نوشت. اگر میخواهید از انتشار این نوشتهها باخبر شوید، میتوانید به طور رایگان، مشترک خوراک «پانویس» شوید و یا برای اشتراک ایمیلی، ایمیل خود را در کادر زیر وارد و ثبت کنید:
دقت داشته باشید که برای فعالسازی اشتراک ایمیلی، باید ایمیلی که از طرف وبلاگ برایتان فرستاده میشود را تأیید کنید.
لینک ثابت: https://panevis.ir/?p=689

بنده استاد دانشگاه دولتی هستم و این ترم هم مثل گذشته، به هر کسی همون نمره ای که حقش بود رو دادم. نمیشه که هممون از وضعیت مملکت بنالیم و شکایت کنیم اما موقعی که پای نمره دادن پیش بیاد، بخایم بی دلیل نمره بگیریم. همینا هستن که دکتر و مهندسای فردا رو تشکیل میدند پس اگر به ناحق نمره داده بشه، خودمون در وضعیت آینده این مملکت مقصر خواهیم بود.مهم هم نیست که بقیه اساتید چیکار میکنند چون همیشه در هر جمعی بادمجون دور قاب چین وجود داره. هر کسی باید کار خودشو درست انجام بده. دانشجویی که نمره نگرفته، نمره نگرفته! تمام!
اگر قرار بود دانشجو در حد استاد به تمامی مباحث کتاب مسلط باشه پس جایگاه دانشجو با استادی که دکتری داره چه فرقی میکنه مشکل اساتید اینه دانشجو رو با زمان ترم اول خودشون مقایسه نمیکنن انتظار دارن در حد یه دکتری دانشجوی ترم یک امتهانات رو بنویسه اگر قرار بود دانشجو همه چیز رو خودش بفهمه پس نابغه هست و نمیشه گفت بهش دانشجو برای همینه باید اساتید کمک کنند تا دانشجو برای ادامه مسیر و هدفش انگیزه داشته باشه نه اول راه خسته بشه حق نیست برای راحتی خودشون فقط پنج سوال از ده فصل که آموزش دادن اونم فقط از چند فصل از دانشجو امتهان بگیرن دانسته های دانشجو رو با پنج سوال نمی سنجن یه کم منصف باشین
به نظر من اصلا انصاف نیست از نه فصل فیزیک فقط شش سوال پایان ترم مطرح بشه و حتی از چند فصل سوال مطرح نشه همین طور ریاضی دلیلم هم این هست قرار نیست دانشجویی بر همه مباحث مسلط باشه شاید در آینده دانشجویی مثلا گرایش خاصی انتخاب کرد که اصلا ربطی به مباحث چند فصل نداشته باشه و اتفاقا در اون گرایش موفق شد در صورتی که اساتید از اون فصل سوال مطرح نکردن و دانشجو نمره کم آورده باید تعداد سوالات امتهان پایان ترم رو بیشتر کنند دانشجو نابغه نیست مطمئنا استادها خودشان هم در مراحل تحصیلشون با این موضوع دست و پنجه نرم کردن ولی الان که استاد شدن همگی اضهار میکنن نمره برتر بودن خوب اینجور بود که اصولا نباید اینجا بودن و بورسیه می گرفتن از دانشگاههای معتبر خارجی یا اساتیدی که مثلا مهندس عمران هستند باید در کل شهر شناخته میشدن در صورتی که ساختهای بعضی اساتید سرشار از ایراد هست و وقتی به خودشون میگی میگن معمار خراب کرده یعنی هر کس تقصیرش رو گردن کس دیگه ای میندازه در مورد نمره دهی بهتره ترم اول یه روحیه به دانشجو بدن نه اینکه اول کار تیشه به ریشه دانشجو بزنن و بترسوننش استادها باید دوست دانشجوها باشند بعضی اساتید کلا یه مبحث رو یاد نمیدن و تو امتهان انتظار دارن دانشجو بنویسه مثلا استاد ترسیم فنی و نقشه کشی پلان رو اصلا تدریس نکردن بعد آخر جلسه گفتن پلان یه ساختمان رو بکشین بیارین من دانشجو باید از کجا یاد بگیرم من اگه پول داشتم استاد خصوصی بگیرم خودمو علاف نمیکردم که درس بخونم روزانه قبول بشم و هیچ زمینه ای هم از دبیرستان در مورد نقشه کشی نداشتیم متاسفانه اساتید دانشگاه دولتی بدلیل حقوق کم دانشجوهایی که بهشون پول میدن پاس میکنن دانشجوهایی که پول نمیدن میندازن تا وقتی که اونا هم پول ندادن پاس نمیکنن من اگه تنبل بودم کل نمراتم بالای هفده نبود جز نقشه کشی که واقعا استاد هیچی درس نمیداد منم فعلا گذاشتم خدا رو چی دیدی شاید تا چهار سال یا بازنشسته شد چون بالای شصت سال سن داره یا فوت کرد با یه استاد دیگه ورداشتم
اصن امتحان چیزه چرت و پرتیه کسی ک دوصت داشته باشه میره سمت یادگیری اگه رسیدن ب رشته ها. اسون بود هیچ کسی انقد حریص نبود که برسه ب نمره و بیشتر تایمشو میزاشت رو یادگیری واقعی من خدم دانشجوعم نمره ۱۷ ۱۸ میگیرم ولی ده روز بعد همون مطالبو ازم امتحان بگیرن ۵ هم نمیشم پص صد در صد مشکل ع استاداس روش اشتباهیو در پیش گرفتین
جناب، من هم مشکلات شدیدی داشتم امروز به استادم گفتم، قبول نکرد، دانشجوی ترم آخر هستم و خیلی گرفتار بزور درس خوندم، یک درسی رو استعدادش رو ندارم اما اون منو تحقیر کرد، امروز از خودم متنفر شدم از اینکه چرا باید بخاطر خلاص شدن از یچیز تحقیر بشم، امیدوارم بمیرم، شماها فقط ی مشت عقده ای هستید، درسی ک هیچ کارایی تو زندگی یک فرد نداره چرا باید سبب تحقیرش بشه؟ خوب شد این سایت رو دیدم و متوجه شدم روانی های وزارت علوم کم نیستند
استاد
نمره در برابر بهای نمره. موافق نظرات شما هستم.
دانشجویی که کار یا خانواده متلاطم، یا بیماری یا مشکل دارد، با ابزار مربوط به آنها باید به رفع مسایل ش برود. کسی که ابزارهای زندگی را با هم اشتباه میگیرد یا عمدا خودش را به حماقت زده یا احمق است.
به حق خودمان راضی نیستیم و جای پای دیگران که هیچ (دنباله روهای فرصت طلب)، کفش دیگران را می پوشیم و انتظار و توقع داریم. این بی صفتی و گدایی نمره و به تبع آن حق خوریست.
البته در جامعه ای که دارایی ها کم و نردبان و آسانسور حق خوری زیاد است چنین رفتاری عادیست. چراکه از مسئولین بی کفایت آموخته اند که گدایی امروز به پز و افاده ی فردا می چربد چرا چنین کاری نکنند.
دزد یک قبیله را با دزد انفورماتیک دنیای سایبری مقایسه کنید!
همان است ولی در قبیله به دنبال یک تکه پارچه و یک قطعه استخوان و در سایبری دنبال بیت کوین.
دانشجوی ایرانی مگر کیست؟ دراین جامعه نخبه کش بار آمده و بار میبرد !یا کج به ثریا یا به خاور کانادا
سلام بنظرم دانشحوی مجتهدی که بیمار در خونه داره باید استاد رعایت کنه و نمره بده لیسانس با معدل ۱۲ باز مدرک میمونه درسته جایی هم استخدام نمیشه خیلی از شما استادا اگه این ۱۲ رو میدادید کانون خانواده در ارامش میموند ۲ شاید مشکل سربازی داشت شاید ۱۰۰ تا مشکل داشت با مدرکی با معدل ۱۲ رئیس جمهور نمیشه فقط از مشکلاتش کم میشه امروز در کشور هم شاهد هستیم تعداد کسانیکه فارغ تحصیل خوارزمی یا شریف هستن کارگرو میوه فروش و …. شدن شرط استخدامو کار مدرک نیست نونتون رو حلال کنید شعور سرباز و دانشجو را رعایت کنید
اگه فقط دانشجوهایی که از لحاظ علمی، شایستگی پاس شدن داشتن، بالا میاومدن، امروز این همه کارمند و مدیر بیسواد داشتیم؟
چرا باید به مشکلات نمره بدم؟! این چه استدلالیه آخه؟! یعنی هر کی بدبخت بود، پاس بشه؟! فردا قراره از اون مشکلات توی کارش استفاده کنه؟!
سلام. من تو یه درسی همه سوالارو درست نوشتم تو همه کلاسام شرکت کرده بودم به من ۷ داده. این عادلانس؟
بله،عادلانست
دانشجوی علوم و تحقیقات هستم و میتونم بگم اصلا به اعتراص نمره حتی اگر استاد نمره بدهد شورا ردمی کنه .باید یک قانون بگذارن و وزارت علوم رسیدگی کنه چون واقعا بی عدالتی زیادی تو دانشگاه علوم و تحقیقات داره اتفاق می افته و پاسخ آنها این است که دانشگاه علوم تحقیقات سخت گیر است .در حالیکه بسیار بی نظم است و برای کوچکترین کار باید دور خودت و دانشگاه بگردی و هر کس یک چیزی میگه .ترا خدا به وزارت علوم اطلاع رسانی کنید ما دانشجویان که اصلا بی رمق شدیم از بس برای هر کاری تو این دانشگاه دوندگی کردیم و به جایی نرسیدیم
سلام
این دوره دانشجویان متفاوت شده اند باید هر درس تئوری را با نرم افزار و اپلیکیشن و … ترکیب کرد و نمره خوبی برای کار عملی داد حتی در درس ریاضی دانشجویان دیگر تن به حفظ کردن و تلاش مضاعف نمی دهند نسل جدید متفاوتند و این تفاوت لازمه حیات و زندگی است جوان الان دیگر نیوتن و ماکسول نیست که شب ها نخوابد و غذا خوردن یادش برود یا ابن سینا که در زندان هم کتاب بنویسد
استاد گرامی ، عیب بیشتر اساتید علی الخصوص جنابعالی این است که همه چیز را منحصر به دانشجو می دانید ، دریغ از اینکه بپذیرد نحوه کار خودتون هم شاید مشکل داشته باشد ، این حرفی بود که یکی از اساتید دانشگاه دولتی که درس میخوانم به من گفت ، دقیقا مثل دوران مدرسه که معلم میگفت من کاره ای نیستم ، همه چی دست خودتون ، فقط خودتون ، حالا بیشتر اساتید چه در دانشگاه دولتی و آزاد علاوه براینکه ، ببیند نحوه کار خودشان را تحلیل کنند همه چی را به گردن دانشجو می اندازد، دقیقا مثل یکی از اساتید دانشگاه خودمان که نحوه تدریس اش بسیار ایراد داشت و انگیزه و رغبت و دانش جدید به دانشجو ارائه نمی داد ، و دقیقا چنین استادی در هر ترم که درس داشتیم حداقل سیزده چهارده تا افتاده داشت ، مثلا بااین کار طوری میخواست القا کنه که من آدم سخت گیری هستم و استاد منظمی هستم ، در حالی که همین استاد که اتفاقا عضو هیئت علمی هم بود ، به لحاظ مقالات و امتیازات از سایر اساتید کمتر بود ، بله خواهشا شما هم جای اینکه به هر طریق القا کنی که همه چی با دانشجو هست من چی کارم فقط دانشجو !!فقط دانشجو!!را بکار ببرید نگاهی به عملکرد خودتان بیندازید شاید ایراد از خود شما هم باشد که قطعا اساتید هم در نحوه کارشان مشکل دارند.
این پست درباره ضعفهای سیستم آموزشی کشور نبود. درباره این بود که چرا به دانشجو نمره پاسی نمیدم. قطعاً منم یه ضعفهایی توی تدریسم داشتم.
از سیستم اموزشی نمره محور بیش از این انتظار نبایس داشت . استاد محترمی که در مورد شایستگی پاس کردن درس حرف میزنین چن نفر از اونایی که 20 میگیرن همین مطلبو چن ترم دیگه یادشونه ؟ برا همینه به هیچ جا نمیرسیم چون سیستم از پایه اشتباهه . برین کشورهای دیگه را نگاه کنین مطالب کاربردی چه اصولی درس میدن ما این جا اقیانوسی از اطلاعات داریم به عمق یه بند انگشت . ضمنا گفتن این مطالبی که ایشون گفتن هیچ جای افتخاری نداره
سلام، شاید مطلبی که شما فرمودین بیشتر به کارکرد مغز و ذهن ما آدما برگرده. قرار نیست اگر فلان درس که با نمره 20 پاس شده در سال های بعد هم همون مطلب درسی را با تمام جزییات به یاد آورد. خب طبیعی هست بعد از سال ها گرد فراموشی به سراغش میاد. ولی فرض کنید بعد سالها به اقتضای کاری نیاز باشه به مطلبی در مورد معادلات دیفرانسیل یا ریاضی عمومی نیاز باشه. قطعا بعد از سالها دوری نیاز هست کتاب یا کتابهایی را ورق زد. ولی اینجا تفاوت اساسی هست. درسته فراموشی هست ولی هر چه که در اون سالهای دور عمیق تر مطالب آموزش داده شود یادآوری ساده تر خواهد بود. یعنی نیاز هست به آموخته های قبلی رجوع بشه و هرچی که این این آموخته ها در مغز و ذهن منظم تر دسته بندی شده باشن دسترسی به اونا هم آسان تر است. در کل این موضوع شاید ربطی به نمره محوربودن یا نبودن نداره. ممکنه در سایر کشورها هم این اتفاق بیفته. بیشتر به این برمیگرده بعد از پایان تحصیلات چقدر از اون مطالب دور شده باشیم یا مرتب با همون مطالب سروکار داشته باشیم که دچار فراموشی نشیم.
موفق باشید.
با همه این حرف ها ایا تو استاد که رو منبر نشستی ایا واقعا ارزیابی درستی از کلاست داشتی استادی که حرف زدن سر کلاس بلد نیست صداشو کسی نمیفهمه نه جزوه مشخصی واسه امتحان داره نه منبع امتحانیش مشخصه همینطور تخته کثیف میکنه معلوم نیست چی داره درس میده بعدم میره سوالای سخت میاره همه رو میخواد بندازه یه عده بزور یا تقلب با ۱۰ پاس میشن بعد هم افتخار میکنه که هیچ کس نمیتونه از من نمره خوب بگیره فقط بچه های مردم دلسرد و زده میکنن از دانشگاه این واقعا میشه اسمشو گذاشت استاد یا ادم عقده ای با یکی دو نمره ارفاق کسی استعداد درخشان نمیشه گوی سبقتو از بقیه نمیدزده
سلام .
من 40 سال دارم و در سالهای قبل فوق دیپلم مکانیک داشتم . بنا براساس کارم مجبور شدم تو سن 40 سالگی دوباره درس بخونم و لیسانس همین رشته ای که فوق دیپلم دارم را بخونم . یادم زمان کاردانی یه استاد داشتیم حرفی زد که هنوز حرفش یادمه . میگفت من قبل از اینکه استاد باشم باید در درجه اول انسان باشم . باید آدمها را بر اساس سن و توانای هوشیشون در نظر بگیرم . در نظر بگیریم بچه های مردم را بر اساس تلاشهاشون تو کلاس قضاوت کنم نه ی سری نوشته روی برگه امتحان . الان با هزینه ی بالا و شهریه زیاد و همچنین شرایط بد اقتصادی که هستیم باید کار کنم و هم درس بخونم. با چشم خودم میبینم که استاد بر اساس سلیقه و نظرشون و اینکه از دانشجویی خوششون میاد یا نه دارن دانشجو ها را پاس میکنند . وقتی شما نسلی دارید که برای درس خواندن و دانشگاه اهمیت نمیدن و دلیلش هم وضع بد اقتصادی کشور و بیکاری نسل جوان بعد از فارغ تحصیلی هست و استاد های که بر اساس سلیقه نمره پاسی میدن بنظرم شماها دیگه نمک به زخم بچه های مردم نپاشید . همه ما داریم شعار میدیم و میگم حق و ناحقی نمیکنم ولی در عمل چرا اینکار را میکنیم . ی چیز دیگه من که زمان فوق دیپلمی ریاضی 1 را پاس کردم و دقیقا کارم هم بر اساس رشته ای که خوندم هست بدردم نخورده مطمئنا ریاضی 2 تو هم بدردم نخواهد خورد. نتیجه آن بقول این خانم استاد خالی شدن کلاسهای دانشگاه خواهد بود.
سلام، دوست من، ايده استاد شما جالب هست، ولى يك سوال… فرض كنيد من نوعى با اين ايده درسم را تمام كردم و رفتم سركار مثلا همين رشته شما كه مكانيك هست و كارم رسيد به طراحى يك قطعه خودرو حالا اگه اين شخص با اين ايده فارغ التحصيل شده و اون قطعه بد از آب دربياد و جان خيلي ها به خطر بيافته آيا من ميتونم ادعا كنم براساس هوش و توانايى و سن و سالى كه داشتم اين قطعه را طرح كردم و مسوليتى ندارم. يا بايد بر اساس يك معيار مشخص و روشن توانايي من نوعى محك بخوره تا بتونم در انجام وظايف محوله آتى درست عمل كنم. به نظرم اين ملاك و معيار هم مشخص هست يك دوره چهار ساله كارشناسى همراه چند واحد از دروس و مواد مختلف درسى… همراه يك سرى امتحانات كه ميتونه من را محك بزنه كه آيا ميتونم كارشناس اين رشته باشم يا نه؟
خداوند ناصر شما باشد
سلام .
رشته بنده مکانیک خودرو نیست بنده مهندسی مکانیک گرایش سیالات میخونم .درباره صحبت شما هم باید بگم چون کارم تاسیسات هست و شرکت تاسیساتی دارم بیشترین مهارت بنده از تجربیات کارهای گذشتم بدست آوردم و بسیار ارزشمند هستند چیزی که الان من متاسفانه تو مهندسین تازه فارغ التحصیل این چیزها را ندیدم خب اون بندگان خدا هم حق دارند باید تلاش کنند. خدا را شکر تو کارم هم موفقم اصلا فرض کنید رشته بنده مکانیک خوردو هم که باشه زمانی من میتونم خوب طراحی کنم که درسهای تخصصی با نمره بالا پاس کنم براش زحمت کشیده باشم و وقت گذاشته باشم البته صرف داشتن نمره بالا کافی نیس باید تحقیق کنم تلاش کنم و به سختی کار کنم او موقع هست که به نتیجه میرسم . یا حق
سلام، مهارت آموزى كار بسيار خوبى هست. در اصل بايد گفت هدف عمده يك دانشگاه اغلب تربيت افراد هر رشته بخصوص براى پيشبرد مرزهاى اون دانش هست. شايد بشه گفت كسانى كه هدف مهارت آموزى دارند نبايد به دانشگاه بيان و بايد جذب دوره هاى مهارت آموزى بشن. شايد همين موضوع بدرد خوردن يا نخوردن يك درس از اينجا ناشى ميشه… اين موضوع برميگرده به تفاوت كالج و دانشگاه كه هر يك تعاريف خودش را داره…
موفق باشيد.
دمت گرم دست خوش ارش خوب گفتی.
جناب دامن افشان عزیز
به عنوان کسی که معدل الف دانشگاه شیراز بوده و امروز توی مونترال تحصیل میکنه ، یه مقایسه هرچند سطحی بین دانشگاه های ایران و کانادا انجام دادم و واقعاً عمق فاجعه رو نمیتونم توی چند خط توضیح بدم
معلم بی سواد ، دانش آموز بی سواد … در ادامه دانشجو بی سواد ، استاد بی سوادتر !!
99% از اساتید دانشگاهی ایران عملاً و رسماً بیسواد هستند.
من چیزی در مورد وضعیت اساتید علوم پایه نمیدونم اما اساتید مربوط به فیلد کامپیوتر و فناوری ارتباطات ایران به هیچ عنوان قابل مقایسه با اساتید دنیا نیستند!
نه آپدیت هستند و نه سعی میکنند آپدیت باشند .. حتی در هفته 1 ساعت هم مطالعه تخصصی ندارند
20 سال هست که مطلبی رو تدریس میکنند که 40 سال قبل در دانشگاه MIT تدیس میشده و 39 سال قبل به کلی منسوخ شده و روش جدیدی ارائه شده !!!
دانشجو با مطالبی درگیر هست که هیچ تاثیری روی آینده شغلی و تخصصی اون فرد نخواهد گذاشت ، همین جمله باعث میشه انگیزه از بین بره!
دانشجو دیر سر کلاس میاد یا اصن نمیاد ..
دانشجو برگه سفیده تحویل میده ..
دانشجو هیچ تلاشی برای یادگیری نمیکنه و فقط میخواد درس رو بگذرونه ..
دانشجو با خودش میگه محاسبه انتگرال دوگانه یا مسائل مربوط به شتاب سرعت نیرو چه تاثیری توی زندگی من میذاره ..
این وظیفه شما استاد گرامی هست که انگیزه رو توی فرد ایجاد کنید
وگرنه واقعا چه دلیلی داره توی خارج از ایران دانشجو روزانه 10 11 ساعت توی کتابخانه دانشگاه مشغول جویدن کتاب هالیدی باشه اما توی ایران …؟
اینکه شما 7 رو 10 میدین یا نه میل خودتونه فقط در نظر داشته باشین اونجا ایرانه ، نه کمبریج نه هاروارد
کمک به دانشجو تاثیری توی آینده جامعه علمی نمیذاره ، خانه از پایبست ویران است عزیز … کسی که ضرر میکنه دانشجو نیست پدر دانشجو هست که خرج تدریس این بنده خدا رو میده .. وگرنه دانشجو با مدرک یا بی مدرک قراره تو اسنپ کار کنه غیر از اینه؟
سلام دوست عزیز، اینکه شما با معدل الف در حال حاضر مشغول به تحصیل هستید واقعا جای خوشحالی داره و امیدوارم موفق تر باشید. ولی خب نمیشه نود و نه درصد اساتید یا حتی دانشجویان ایران را بی سواد به حساب آورد.
در مورد ارتباط دانشجو با مطالب درسی ( مثل ریاضی) اجازه بدید یکی دو مصداق از منابع به روز خدمت شما عرض کنم. کتاب توماس ویرایش چهارده جدیدترین اون تمرین تمرین 77 بخش 12.5 در مورد همین رشته کامپیوتر هست. کتاب کلکیولس ویرایش هشت آخرین ویرایش کتاب جیمز استیوارت ( متاسفانه چند سال پیش فوت کردن) اولین صفحه فصل شانزده این کتاب در مورد ارتباط سطوح پارامتری با فیلم انیمیشن هست. از این مثال ها بسیار وجود دارد در رشته های دیگر.
این مثال ها از منابع به روز هست و در یک درس ریاضی پایه مطرح میشه و وظیفه دانشجویان اون رشته بخصوص هست که بیشتر در این مورد کند و کاو کنند قطعا اگر دانشجویی در این موارد کنجکاو باشد بعید میدونم اساتید از راهنمایی اونها طفره برن.
موفق باشید
سلام. به عنوان یک دانشجوی نمره الف دانشگاه صنعتی اصفهان که دوره ارشدش رو با سهمیه استعداد درخشان در همان جا تحصیل کرده و سپس برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری عازم خارج از ایران عزیز شده و الان دو سالی هست که دوباره در ایران به عنوان هیات علمی مشغول هست با بخشی از نظرات شما اصلا موافق نیستم.
1- سهمی از بدنه اساتید کشور در زمان ما هم در حال تدریس بودند. آیا قبلا با سواد بودند و الان بیسواد شدند؟ لزوما خیر. بعضی از اساتید بسیار عالی بوده و هستند.
2- بخشی از بدنه جدید اساتید دانشگاه فارغ التحصیلان خارج از کشور هستند و سطح دانشگاه ها را دیده اند
3- سطح علمی دانشجویان و سطح تدریس دانشگاه های خارج از ایران لزوما از دانشگاه های ایران بالاتر نیست. من در مقاطع مختلف تدریس کرده ام.
4- سبک تدریس در ایران متفاوت شده و به دلایل مختلف افت داشته است. برای به ریل در اوردن ان باید تلاش کرد.
5- سطح دانشجویان بالاخص در حوزه های فنی مهندسی افت کرده که علت اصلی ان هجوم دانش آموزان با کیفیت تر به سمت گرایش تجربی است. سیاست های کلان آموزشی نیاز به بازنگری دارد.
و ….
اما با همه اینها وقتی چند نفر دانشجوی پرتلاش و فهیم در کلاس میبینم نگرانی هایم در مورد آینده ب مراتب کاهش مییابد.
شما اگه شیراز نخونده بودی عمرا کانادا راهت میداد
همین سخت گیری دانشگاه شیراز کشوندتت اونجا البته ۵۰ درصدم تلاش و خواست خودته
پس اگر اساتید ما بیسوادن ولی سخت گیریشون بی دلیل نیست پسرم
موفق باشی
سلام.
۱۶ سال هست سابقه تدریس دانشگاهی دارم. اوایل نگاهم خیلی سیاه و سفید بود. به هیچ وجه حتی نمره ۹ را هم ۱۰ نمی کردم. چون با تمام وجود به نوشته های شما باور داشتم.
اما امروز نگاه من خیلی تغییر کرده. نه به این معنا که به خود اجازه حق و ناحق دهم. بلکه گمان می کنم این مرزها و قوانین خشک ابداع خود آدمها هستند می توان نرمترشان کرد.دیگر نه وقت و ساعت کلاس را فقط و فقط به سرفصل اختصاص می دهم نه نمره دادن به برگه را ملزم به انطباق با کلید سوالات می دانم. و نه نمونه سوال دادن را توهین به خود….قبل از وارد کردن نمرات تمام ارفاق ممکن را خود در نظر می گیرم، چند بار چک می کنم و بعد دیگر صدای اعتراضی را نمی شنوم.
فهمیده ام دانشجوهای ما بیش از آنکه نیاز به دانش داشته باشند فقر بینش دارند. از بخشی از ساعت کلاسی برای تبادل تجربه استفاده می کنم و بخشی از نمره کلاسی را به فعالیتهای انسان دوستانه مرتبط با درس اختصاص می دهم.با سوال کردن و امتحان گرفتن زیاددر طول کلاس تلاش می کنم درس بهتر آموخته شود و شناخت نسبی از دانشجویانم داشته باشم و در موارد ضعفشان به آنها کمک کنم.
یاد گرفته ام به اعتراضات دانشجویان نسبت به سختی درس اهمیت ندهم اما سعی کنم مشکلاتشان را درک کنم.
یاد گرفتم که واقع بین باشم و دانشجوی بدون کنکور را با خودم که رتبه ۳ رقمی دانشگاه دولتی داشتم مقایسه نکنم و گناه برنامه ریزان دانشگاه و پدران و مادران پر آرزو را به پای این جوانان که بیشترشان گریزان از دانشند ننویسم. یاد گرفتم که انگیزه دادن مهمتر از درس دادن سرفصل است…
تمام اینها که گفتم بعد از حداقل ۱۰ سال سابقه برایم ممکن شد یا شاید بعد از ۴۰ سالگی یا شاید وقتی که تعداد دانشجویان کلاس ها از ۳۰ نفر به ۱۰ نفر رسیده…
با اینهمه من هم شاگرد همان نظام مرزها هستم. گاهی تمام آنچه یاد گرفتم را فراموش می کنم و عینک سیاه و سفید به چشم می زنم.
نمی دانم اما فکر می کنم کاش آن زمان که جوانتر و پرانرژی تر بودم، بلد بودم چگونه سخت گیری هایم را کاراتر کنم. شاید امروز یادگرفته هایم را دم به دم فراموش نمی کردم….
ممنون که نظرتونو نوشتین.
یکی از سختترین لحظهها واسه من، لحظه وارد کردن نمرهها توی سیستم گلستان بود. واقعاً سخت بود. هیچوقت هم خودم نمرهها رو تایید نهایی نمیکردم. میذاشتم خود سیستم بعد از تموم شدن زمان اعتراضها نهاییش کنه؛ چون تا لحظه آخر دوست داشتم به دانشجوهام فرصت بدم.
شما خیلی آدم سنگدلی هستین امیدوارم یه روزی متوجه اشتباهاتتون بشین
سلام، به نظرم اين اسمش سنگدلى نيست، چون اگه به سه يا چهار خط اول اين نوشته نگاه كنيد ايشان فرمودن كه تا قبل امتحان فرصت براى هر حرف و حديثى هست… و بعد امتحان اين فرصت نيست… راستش به نظرم سنگدلى اينه كه بدون توجه به خواسته دانشجو حتى بدون شناختن اونها بدون حتى دانستن اسم آنها هر كى بعد امتحان براى نمره پاسى مياد باهاش موافقت بشه و يه جورايى دانشجو را از سر باز كنى… كسى كه اينجور براى دانشجوها وقت ميزاره سنگدل نيست
اينم بگم من جناب دامن افشان را از همين سايت نوشته هاشون ميشناسم…
به استادم میگم استاد میشه لطف کنید نمره میانترم منو بذارین میگه ازت سه نمره کم میکنم تا یادت باشه همچین سوالی از من نپرسی واقعلااااااااااااااا همتووون عقده ای تشریف دارین امیدوارم خدا جواب این غلدری هاتون رو بده یکی دیگه هست همیشع از شما بالاتر باشه حالتون رو بگیره دنیا گرده
حق شماست که حتی برگه پایانترمتون رو ببینین و از استاد در مورد نحوه نمرهدهی به برگهتون توضیح بخواین.
به جای نفرین کردن من دنبال گرفتن حقتون باشین.
با سلام
چندسالی میشه که فوق لیسانس عمران رو گرفتم و تموم شد رفت خاطرات خوب و بدی داشت و اعصاب خوردی های فراوان از دست به اصطلاح اساتیدی که بعد از گرفتن دکتراشون سریع فرم استخدام پرکردن و بدون ضابطه وارد این حرفه مقدس شدن و تازه از سربازی هم معاف شدن.
نوشته شما به نظرم حرف های منطقی و غیرمنطقی داشت
اول اینکه شما صرفا به عنوان یک قاضی وارد کار شدید که این به خودی خود خیلی خوبه چون از تبعیض جلوگیری میکنه اما پیش خدا و وجدانتون هم یادتون نره که یک قاضی خوب کسی استکه در مورد دوستان و فرزند خودش هم همین قضاوت رو داشته باشه.
مسیله دیگری که هست اینه که آیا اگر در یک مورد نادر دریافتید دانشجویی واقعا فراتر از یکی از دانشجویان که برگه رو کامل پرکرده هست و به سوالات به طور صحیح و درک فراطبیعی آیا حاضرید بر خلاف حالت معمول مثل دکتر مهدی بازرگان به او نمره 22 بدهید؟
از عکستون برمیاد که جوان هستید. نمیدانم هیت علمی هستسد یا نه ولی اگر هستید آیا طبق قانون تمام وقت خود را صرف پژوهش میکنید یا فقط دو روز در هفته سرکلاس ها حاضر میشوید؟آیا تابحال به این فکر کرده اید که آیا توانسته اید به نحو احسنت مطالب را تفهیم کنید ؟آیا خود مطالب را درک کرده اید؟ دانشجویی که یک درس خوب میخواند آن را خوب پاس میکند اما خصوصا در درس های پیچیده ای مانند ریاضی فاصله بین یادگیری و درک مطالب بسیار است و آیا استاد تا خود مطلب را درک نکند میتواند آن را به درستی منتقل کند؟
من نمیدونم شما رشته تحصیلی تون چی بوده اما آیا هیچوقت به کاربرد یک درس مثل ریاضی ۱ و معادلات دیفرانسیل برای دانشجویان رشته های دیگری فکری کرده اید؟ ایا به راستی کاربرد این دروس در تمامی رشته های مهندسی مثب عمران یا برق یا فیزیک یا معماری یکی هستند؟آیا سطوح امتحانشان باید یکی باشد؟آیا مطالبی که میخوانند باید یکی باشد؟
چند تا از دانشجویان شما مفهوم انتگرال و مشتق را درک کرده اند . آیا آنان میتوانند با دیدن یک شکل ناموزون مساحت آن را حساب کنند؟آیا تا بحال به آنان گفته اید که کاربرد انتگرال گرفتن مساحت است و اصلا کشف آن به همین دلیل بوده است یا فقط آنها به گرفتن انتگرال های بسیار پیچیده مشغول کرده اید و اصلا تا بحال شکلی رسم کرده اید که مساحت آن را حساب کنند؟ آیا خودتان میدانید فلسفه مشتق چیست ؟ چرا با مشتق گرفتن از معادله مسافت معادله سرعت به وجود می آید؟
اینهایی را که گفتم بعد از مدتی تدبر در دوران دانشجویی به ذهنم رسید. من خود در دانشگاه آزاد درس خواندم ولی جزوات دانشگاه شریف تهران و علم وصنعت را دیده ام .آیا واقعا کتب چاپ شده توسط انتشارات این دانشگاه پویا هستند.چطور است که در دبیرستان کتاب ها برای رشته های مختلف متفاوند اما در دانشگاه یک کتاب ریاضی 1 برای تمامی رشته ها نگارش میشود؟
فکر کردن به این موضوعات باعث شد که به فرض محال امروز حتی اگر به من پیشنهاد استادی دانشگاه شریف را هم بکنند خصوصا در دروس پایه و تخصصی حاضر نباشم استاد شوم؟
همانطور که گفتید شما به بدبختی های دانشجویان نمره نمیدهید به سوادشان میدهید ولی فراموش نکنید که سواد آنچه که دانشجو روی برگه پاسخ میدهد نیست. اگر چنین بود نرم افزارهایی مثل میپل از من و شما بهتر مسیه حل میکردند. فرق ما با نرم افزار این است که باید بدانیم از علم چگونه استفاده کنیم.
میدانم که بسیاری از دانشجویان به دنبال علم نیستند و فقط به نمره و گرفتن مدرک فکر میکنند اما من هم با اینکه به بسیاری از دروس علاقه مند بودم اما چیزی از آنها درنیافتم و بااینکه آن ها پاس کردم اما تا امروز در بعضی از آنها جاهلم و بعضی را با دردسر زیاد خود آموختم.
حرف زدن آسان است. به شخصه اگر امروز دانشجو بودم استادی مثل شما که برای عدالت ارزش قایل است را تحسین میکردم گرچه اساتیدی داشتم که با زدن حرف های زیبا حق ناحق های بسیاری کردند و بیشتر به جای علم برای برگه پرکردن و به قول خودشان زخمی کردن سوالات ارزش قایل شدند.
شاید بپرسید راه کار تو چیست؟زمانی از امیرعباس هویدا سوال کردند به چه رشته ای علاقه داشتی؟گفت به تحقیقات علمی ولی متاسفنه ریاضیاتم ضعیف بود.او درست میگفت اما واقعیت این است که امروز با ظهور نرم افزار های کامپیوتری دیگر بیش از آنکه نیاز به حل انتگرال باشد نیاز به نوشتن آن است و کامپیوتر آ را حل خواهد کرد!!!!اما در دانشگاه های ما هنوز حل آن را یاد میگیری ولی در نوشتن آن بیسوادی.ین نظام پوسیده دانشگاهی در هر کجای دنیا که باشد باعث عقب ماندگی است. آلمان اگر پیشرفت کرد به همین دلیل بود.راهش اینست که به جای اینکه یک سد مثل ریاضی ۱ در ترم اول جلوی دانشجویان بگذارند یک پی نوشت عملی در هر رشته برای هر درس گذاشته و دانشجویان آن را به صورت پخته یا بگیرند نه یک سیلابس بلند بی خاصیت که هر استاد ساز خودش را بزند و تهش هم هیچی.کاربرد کاربرد کاربرد در نظر گرفته شود.
سلام دوست عزيز، متن شما جالب بود، ولى بايد به نكاتى توجه داشت، اينكه شما ميفرماييد يك مدرس رياضى بايد به كاربرد هم توجه داشته باشد خيلى هم خوب است اما بايد در نظر داشت كاربرد يك مطلب مربوط به رشته هاى تخصصى متفاوت مهندسى ميشه، يك مثال همين انتگرال معين از نظر يك مدرس رياضى يك انتگرال معين حد يك مجموع ريمان هست، حالا اينكه تعبير آن چه باشد بستگى به حوزه هاى مختلف علوم دارد مثلا ميشه اين مفهوم را به مساحت تعبير كرد يا ممكنه در يك حوزه ديگه مثل فيزيك يا مهندسى برق يا مكانيك يا عمران هر كدام تعبيرى كه براى اون رشته و گرايش باشه داشته باشن و از نظر رياضى همچنان همان حد مجموع ريمان هست… يا مثلا مشتق همان وجود يك حد هست كه باز در نفس خودش يك مفهوم رياضى هست و باز دوباره تعبيرهاى اون حوزه مختلف مهندسى يا حتى اقتصاد و اجتماعى متفاوت هست…
بنابراين هدف عمده يك درس رياضى پايه و به تبع آن يك مدرس رياضى پايه در اصل ياد دادن اين مفاهيم و آشنايى با انواع روش هاى حل هست… و كاربرد اونها برميگرده به خود دانشجويان هر حوزه كه ببينن اين مفاهيم در حوزه خود آنها چه كاربردى داره…نكته بعد اين هست نبايد اينطور برداشت كرد كه مثلا در كشورهاى پيشرفته از همان روز اول همه انتگرال ها با كامپيوتر حل ميشه… بالاخره اونجا هم دانشجويان بايد با اين مفاهيم آشنا بشن… بعدش براى كاربرد ميشه سراغ محاسبه با كامپيوتر هم رفت… هيچ مشكلى هم نداره… به اين فكر كنيد براى همان كد نويسى حل انتگرال بايد با مبانى تئورى آن آشنا بود… به هر حال بحث بسيار هست و مجال اندك… اميدوارم موفق باشيد.
به نظر من كسي كه نمره كم داره بايد بهش كمك بشه .بدبخت كلي هزينه كرده حداقل نمره قبولي بگيره .كسي كه كه جزو استعداد درخشان باشه به اين نمره ها احتياجي نداره و هيچ وقت اعتراض نمي كنه .به نظرم زيادي سختگيرين
پس دیگه چرا سیستم ارزشیابی درست شده اصلاً؟!
با سلام
50 دانشجو هستیم در مقطع کارشناسی رشته مکانیک خودرو ، از پایه ریاضی همگی ضعیفیم ،بعد از 14 سال درس اموختن ،اینو عرض میکنم که 14 سال عینن نمره را دادند و در شهرستان ها که جای نام بردن نیست ، معلمان به فکر خوشگذرانی خود بودند هیییی با رشوه گرفتن علنا به دانش اموز نمره میدادند البته معلم خوب و بد هم داریم .استاد ما در مقطع کارشناسی از 50 نفر دانشجو هر ترم زیر تعداد 6 نفر قبولی داره ، وبنده را سر یک درس مقاومت مصالح 2 که هیچییییی نداره می اندازد ،بنده به رفقایم اموزش میدهم میبینم عینن در بین 3 نفر که اموزششون میدهم 2 نفر قبول میشن بعد خودم میافتم استاد میگه اونا تلاششون بیشتر بوده،اعصابم خورده که قبل از امتحانات پشت در سالن امتحان صبر میکنم یه دانشجو میبینم عیین اون روز میاد میگه بچه ها سوالات اینه!!!! هیچی قبول میشه ما میمونیم با بدبختی جالبه استاد میگه من پیش خدا باید جوابگو باشم ،نمیدونم خدایه استاد چه شکلیه فقط اون خدا داره ،یه دانشجو از یه شهری میاد میکنه درس بخونه عینن اون هم خوب برای من درس رو توضیح میده واینو بگم اون دانشجو خدا نداره؟ نمیخواد موفق بشه به خاطر رضایه خدا یکنفره دیگر راسر یه کاری ببره اونم بهشتو جهنمی داره حالا موقعی که پاسخ تو برگه پیاده کنه خخخخ میگره 6.5نرمه ترم دوم 8.75 وترم سوم 8.5 خیلی باحاله بعد محاسبات دیفرانسیلش 20 ریاضی 2 ان دانشجو 16 ودگیر نمراتش اینقدر پایین نمیره نمیدونم ای استاد لج داره؟؟؟؟یکی بگه ما چکار گنیم یه گل گلستان نمیشه ،از دولت نمیخویام بیاد برقیه استادارا هم اینطور سخت گیر کنه ،حداقل بیاد از پایه یه فکری به حال این مقطع متوسطه بکنه که گیر چنین استادایی تو مقطع کارشناسی نیفته. به نظر شما ما باید چکنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست من، تقریبا میشه گفت جواب شما در همان متن خود شما آمده، بله ضعف در پایه، که موضوع بسیاری مهمی هست… طبق نظریه یادگیری معنی دار آزوبل یادگیری مطالب جدید بر پایه مطالب مرتبط قبلی هست. مثلا اگه من جمع اعداد دو رقمی را بلد نباشم هیچ وقت ضرب این اعداد را یاد نمیگیرم. پس بنابراین یا باید رفت سراغ مطالب پایه و اونا را یاد گرفت که لازم هست وقت و زمان مناسبی براش اختصاص داد. حالا این وقت و زمان چه جوری مهیا بشه خودش یک بحث دیگه هست. و یا اینکه دلخوش به ضرب و زور بشیم و بالاخره با یک ۱۰ گرفتن حالا ممکنه همون ترم یا اینکه بعد دو یا سه ترم خودمون را از اون درس خلاص کنیم ولی حتما همیشه تلخی یادنگرفتن اون درس باهامون میمونه… قسمت دیگری از مطالب شما هم برمیگرده به رفتارهای شخصی بعضی معلمان و اساتید…
گذشته از رفتارهای شخصی که امیدواریم کمتر شاهد اون باشیم هرچند به صفر نمیرسه باید قبول کنیم یک استاد و مدرس هم انسان هست و جایز الخطا
الان مثلا همه دانشجوها انتظار دارن استاد حواسش به همه باشه
ولی یک سوال، آیا همه دانشجوها حواسشون به استاد هست؟؟ که مثلا سر کلاس با چه درفتارهایی از طرف دانشجو مواجه میشه؟ بی حوصلگی، بی توجهی، بازی با موبایل، بی جهت بیرون رفتن و دوباره اومدن سر کلاس، قطعا همه اینا در انگیزه یک معلم یک مدرس و یک استاد تاثیر دارد. بحث بسیار هست و فرصت کوتاه.
امیدوارم همه دانشجوها و همه اساتید به دور از رفتارها و قضاوت های شخصی آنچه را که وظیفه هر یک از طرفین است به نحو احسن به انجام برسانند
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
با سلام…من خودم دانشجو ام. به نظرم استاد بایستی سر کلاس به این توجه کنه که چه دانشجوهایی فعال هستن با علاقه درس رو پیگیر هستن. برای درس منبع ( کتاب ) معرفی کنه جزوه ی اون درس همون بحث های کلاس باشه و نه جزوه از پیش تعیین شده و اسلاید و … برنامه مطالعاتی اون درس خیلی شفاف باشه و دانشجو دقیقا بدونه قراره چی بخونه و یا چی داره میخونه. کتاب خوب معرفی کنه هم ترجمه و هم زبان اصلی. از اسلاید و پاور پوینت از پیش تعیین شده فقط برای موارد خاص مثل حل یه مساله یا تمرین استفاده کنه نه واسه تدریس. برای تدریس خودش بنویسه پای تخته. سیستم نمره دهیش مشخص و شفاف باشه و هرکسی بدونه برای نمره گرفتن و پاس کردن درس باید چیکار کنه مثلا حضور و غیاب 1 نمره، فعالیت و مشارکت در بحث ها 1 نمره، میانترم 6 نمره پایان ترم 8 نمره تمرین ها 4 نمره و ….
در کلاس سعی کنه با همه ارتباط بگیره. از همه سوال بپرسه. با دانشجو رفیق باشه تا اینکه بخواد نقش ناظم رو ایفا کنه. شوخ طبع باشه تا حدی و کلاسش خشک نباشه. از دانشجو ها بخواد در مورد خودشون و علایق و اهداف و … در یک صفحه بنویسن تا دید کلی نسبت به اون دانشجو به دست بیاره. اگر دانشجویی امتحان پایانیش رو خراب کرد اون استاد گند نزنه به نمره کل اون دانشجو. من خودم به شخصه یک ترم برای یک درس تلاش کردم هم درس رو خوندم هم همه کار های کلاس رو برای استاد انجام میدادم در نهایت استاد صرفا به نمره برگه من توجه کرد و من چون برای امتحان درس رو مرور نکرده بودم نمره کم بهم داد. باید به این نکته دقت کرد که اطلاعات درس بعد از حد اکثر سه ماه تا حد خییییلی زیادیش از ذهن میره و صرفا ایده ها و بحث های کلی در ذهن باقی می مونه.
با تشکر.
سلام اى همه دوستان… باور كنيد با اين مغزى كه خدا به آدم داده ميشه همه چى خوند… ميشه رياضى خوند ميشه فيزيك، شيمى، شعر يا ادبيات خوند… حالا بعضى ها ميگن مثلا من در رياضى استعداد ندارم خب شايد درست بگه حالا همين فرد در يك رشته كه مثلا ١٠ يا ١٢ واحد رياضى داره قبول ميشه و اين ميشه مصيبت براى اون شخص… درسته كه ميگه استعداد رياضى ندارم ولى باور كنيد با همون مغزى كه خدا بهش داده ميشه همون ١٠ يا ١٢ واحد را در حد معمولش پاس كنه… انتظار هم نيست كه در اون ١٠ يا ١٢ واحد معجزه كنه ولى مطمئن باشيد با قدرى تلاش نتيجه خواهد گرفت… خيلى وقتا مشكل اينجاست كه من به اين باور رسيدم كه هيچ جورى نميشه مثلا رياضى را خوند… و اين اشتباه است چون به توانايى خودم شك دارم در حالى كه همه ميدونيم توانايى انسان ها بسيار ميتواند حيرت انگيز باشد.
به عنوان دانشجویی که چند روزیست مشروطیتش مسجل شده ، در جست و جوی کمی دلگرمی در نت بودم که به مطلب شما بر خوردم . سوال شما رو از خودم پرسیدم . روش بهتری برای ارزشیابی وجود داره؟
یکی از استادیمان که دکترای خود را هم در کانادا گرفته بود می فرمود ، در ایتالیا دانشجویان وقتی درسی رو برمیدارن . بعد از اون خودشون مشخص میکنند کی امتحان درس رو بدن . و زمانی که آمادگی لازم را داشتند ارزیابی می شوند . با توجه به دلایل مشروطی این ترم خودم ، این سبک ارزشیابی بهشت من خواهد بود .
استاد عزیزم آیا دانشجو باید با زمان هم مبارزه کند؟تا به حال از دانشجوییانی که درس شمارا پاس کردند یا رد شده اند پرسیدید آیا روز قبلش امتحان دیگه ای هم داشتن ؟یا حتی یک ساعت قبل ؟
– توی ایتالیا همچین قانونی وجود نداره.
– کسی نگفته دانشجو با زمان مبارزه کنه.
– قراره که دانشجو درس رو در طول ترم بخونه؛ نه شب امتحان.
سلام بر شما، به نكته خوبى اشاره كرديد، بله متاسفانه تداخل درس و در خيلى موارد پشت سر هم شدن دو امتحان در يك روز به وجود مياد كه اين هم نتيجه به هم خوردن چارت براى يك دانشجو هست كه مثلا من كه ورودى ٩٦ هستم چون رياضى ١ را افتادم در ترم بعد كه بخام بردارم ميبينم كه با ساير دروس تداخل داره… به نظرم در اين گونه موارد كه من خودم ميدونم در آخر ترم با چنين وضعى مواجه ميشم پس بايد از همون اول ترم و صد البته در طول ترم همه سعى خودم را انجام بدم كه مستمر درس را بخونم تا اينكه مثلا مطالب دو درس براى يك شب امتحان يا چند روز قبلش جمع نشه.
نكته ديگه همين بحث مشروطى هست… واقعا مشروطى يعنى چى؟ به نظرم مشروطى يعنى اينكه آقا يا خانم دانشجو شما در اين ترم جارى ( حالا به هر دليلى) نتونستى به دليل برخى مشكلات درس را آنجور بايد و شايد پاس كنى و اين يك تلنگر هست… پس من دانشجو بايد حواسم را جمع كنم… ضمن اينكه ترم بعد اين فرصت را هم دارم كه ١٤ واحد بردارم… ولى بايد خيلى جدى به فكر رفع مشكلات خودم باشم، چون در صورت تكرار كارم سخت و سخت تر ميشه…
حالا كمى هم در مورد انواع مشكلات… بعضى مشكلات در حد چند جلسه غيبت قابل رفع هست و طرف ميتونه به درسش برگرده… در بعضى مشكلات لازم هست اون درس حذف بشه… در يك مشكل بزرگتر حتى لازم ميشه حذف ترم كرد… و متاسفانه در يك سرى مشكلات مثل علاقه نداشتن به رشته بايد انصراف داد…
موضوع اينجاست كه در خيلى موارد ما از اين ابزار و راهكارها استفاده نميكنيم… و سعى ميكنيم هر جور شده درس و واحد را برداريم در حالى كه مشكلاتى كه باعث ميشه درس نخونيم همچنان پابرجاست و خود ما هم اين موضوع را ميدانيم…
به هر حال ما قراره در يك رشته مدرك كارشناسى بگيريم، چه خوب هست اينكار را درست و حسابى انجام بديم، به دور از اين بحث ها كه فلان درس به درد من ميخوره يا نه، مثلا چه عيبى داره كه منى كه فكر ميكنم در رشته خودم رياضى لازم ندارم همون چند واحد رياضى كه دارم را خوب ياد بگيرم… مگه يادگرفتن چه بدى داره؟
مطالبى را كه عنوان كردم فقط خطاب به شخص شما نيست و كلى هست
موفق باشيد.
حالا اینجوری که شما نوشتید خیلی خشنه بنظرم من خودم دانشجوعم بعضی درسام خوبه بعضی درسا زور حفظ پاس میکنم که کلن بعدم بیوفتی به خودت میگی چرا منکه سرکلاس بودم هم خوندم و هم درگیریای زندگیم سعی کردم قاطیش نکنم کاش واقعن اجباری برای پاس کردن با نمره وجود نداشت و شخصیت ادمی با نمره سنجیده نمیشه بنظرم یاد دادن و نمره دادن اسون تر از یادگرفتن و نمره گرفتنه شاید کسی بخاطر خورد شدن بخاطر نمره ناامید از هدفش بشه بنظرم وقتشه که روش درسی عوض شه استاد متکی ب نمره نباشه
اصلاً قرار نیست شخصیت آدم با نمره سنجیده بشه. قراره معلومات ریاضی فرد سنجیده بشه.
روش پیشنهادی شما واسه ارزشیابی چیه؟
متاسفم که در کشور زندگی میکنم که دغدغه دانشجوهاش نمره پاسیه و دغدغه استاداش ندادن نمره پاسی که باز هر کی برا خودش تز و استدلال هم میاره…
و از اون بدتر خوندن درس های غیر مرتبط به رشته که ماشالا از همون دبیرستان بوده و هست.. همون ریاضی که چهارم دبیرستان خوندی باز باید ترم اول دانشگاه بخونی تازه مطالب دبیرستان خیلی مشکل تر بود و این داستان ادامه داره تا سال اخر..
استاد ها هم که اکثرا مث ضبط صوت حفظ کردن و سر کلاس پخش میکنن..
خودشون هم هیچی نشدن و الا استاد دانشجو هایی که دغدغوش نمره پاسیه نشده بودن!
جالبه بدونین حداقل تو رشته خودم یعنی ریاضی، دانشگاههایی مثل برکلی و هاروارد و امآیتی همون مطالبی رو میخونن که من تو ایران میخونم. حتی کتاب درسی و سرفصلهامون هم یکیه.
سلام دوست عزيز، كاش اگر شما دانشجو هستى رشته خودتون را ميفرمودين تا مثلا معلوم بشه آيا درس رياضى به اون ربط داره يا نه، هر چند اگه به سرفصل دروس وزرات علوم مراجعه كنيم معلوم ميشه در هر رشته اى دروس به نوعى مكمل همديگه هستن… و اينكه منظورتون از هيچى نشدن يعنى چى؟؟ مگه قراره يك فرد بعد چند سال درس خوندن چكاره بشه كه شما ميگين هيچى نشدن؟؟ به نظرتون كسى كه بعد چند سال درس خوندن و زحمت كشيدن در رشته اى مثل رياضى دكترى گرفته و الان ميخاد از آموخته هاى خودش به ديگران هم ياد بده هيچى شده؟؟!!
سلام، خواندن متن مقاله و همچنين نظرات هر دو گروه موافق و مخالف بسيار جالب توجه هست. به نظر مياد اين بحث به قول معروف مثنوى هفتاد من كاغذ است و تمامى نخواهد داشت.
كسانى كه درسى را ميافتن شايد بشه به دو دسته كلى تقسيم كرد. كسانى هستن كه افتادن را قبول ميكنند و به دور از بسيارى بحث ها سعى ميكنند در ترم هاى بعدى اون را جبران كنند. دسته دوم كسانى هستن فارغ از بحث پاس كردن يا نكردن به خود موضوع درسى اشكال دارن و مثلا درسى مثل رياضى را درس به دردنخورى ميدونن! و طبيعى هست كه با اين طرز فكر انگيزه اى هم براى خوندنش ندارن، به نظرم شايد، البته شايد به وجود آمدن اين بحث ها از همين جا شروع ميشه، موضوع طرز فكر هست، تفاوت بسيارى وجود داره بين من نوعى كه درسى را افتادم و سعى ميكنم بدون توقع ترم بعد پاسش كنم و كسى كه در اصل مثلا درس رياضى يا فيزيك يا… را بدردنخور ميدونه
شايد دسته سومى هم باشند كه هر دو گروه افتاده و نيافتاده را شامل بشه و اون كسانى هستن كه چه پس كردن و يا نكردن احساس ميكنند به اونا ظلم شده كه اين بيشتر به رفتارهاى شخصى برميگرده تا يك طرز فكر
در واقع اينجا تقابل دو طرز فكر هست،
به هرحال يا ما بايد يك آيين نامه امتحانى را بدون تفسير كه وجود داره قبول كنيم يا اينكه وارد مباحث پيچيده روانشناسى و جامعه شناسى بشيم.
با تقديم احترام حضور هر دو گروه موافق و مخالف
نمیدونم آیا پیام من رو نویسنده این متن میخونه یا نه.
اما یه چیزی رو باید بگم از زبان یک دانشجو، بلکه به گوش انسانی که در مقام “استاد” می ایسته برسه. (اگر برسه!)
قبل از قرائت کردن چنین متن و چنین توضیحی سر کلاستون سعی کنید به انسان هایی که مقابلتون نشستن بفهمونید که چقدر با ارزشن، که نمره ای که از شما برای یه درس یه واحد، دو یا سه واحدی میگیرن، هیچوقت قرار نیست تعریفشون کنه. بهشون بفهمونید که چه شما چه هر کسی همه انسانیم.
شما از استرس ها و دل مشغولی ها و گرفتاری های اون چی میدونید که انقدر ساده همه رو با یک دید قضاوت و نگاه میکنید؟ آیا به خطر افتادن سلامت روانی و جسمی یک دانشجو مهم تره یا یک عدد یک یا دو رقمی تو یه درس؟
شما نمره پاسی نمیدید، ندید، نمره پاسی شما اهمیتی نداره، چیزی که مهمه فقط و تنها اون انسان مقابل شماست، روحش، جسمش و ذهنش.
لطفا عمیق تر
لطفا خیلی عمیق تر
شما پیشنهاد بهتری واسه ارزشیابی دانشجو دارین؟
بله.
به جای نگاه کردن فقط به فعالیت نهایی دانشجو سر امتحان، به فعالیت های داخل کلاس و پرسش و پاسخ ها و نوعی که اون به این درس نگاه میکنه و گسترش راه های جدید و فعالیت های عملی بیشتر اهمیت داده بشه.
آیا عملکرد در طی ترم مهم تر و قابل اطمینان تر از عملکرد در یک شب و در یک امتحان نیست؟
هست؛ ولی وقتی در طول ترم هم هیچ اهمیتی به کلاس نمیده و اصلاً کلاس نمیاد و وقتی هم میاد، میره آخر کلاس «کلش» بازی میکنه، چکار باید کرد؟
صحبت کردن.
نمیدونم این چیزی از غرور یه استاد کم میکنه که دانشجویی که توجهی به درس نداره رو کنار بکشید و باهاش صحبت منطقی کنید؟
ازش سوال کنید که چرا توجهی به درس نداره؟
آیا مشکل خاصی توی زندگی هست براش؟
آیا میتونید از هر طریقی بهش کمک کنید؟
به شخصه اگه روزی استاد دانشگاه بشم حتما سعی میکنم به این موارد هم نگاه داشته باشم و اگه تونستم کمک کنم.
سلام دوست من، با دانشجويى كه به اين باور رسيده كه درسى مثل رياضى بدردش نميخوره هيچ جورى نميشه كنار اومد. اون اصلا فعاليت كلاسى نداره… غيبت هاش زياده… سر كلاس بى توجه هست… اينجا اصلا موضوع صحبت كردن يا نكردن نيست… چه بسا بسيار هم با او صحبت شود… تا باورش تغيير نكنه بى فايده هست… اون فقط يك نمره پاسى ميخاد و جالب هست كه مثلا ميدونه بايد مثلا ترم بعد رياضى ٢ يا معادلات ديفرانسيل را برداره… باز هم اصرار بر نمره دارد…
به نظرم اينجور دانشجوها را بايد به مركز مشاوره راهنمايى كرد… چون يك استادى كه مثلا در يك رشته علوم پايه هست شايد صلاحيت مشاوره را نداشته باشه
کاش آدم کارش پیش گدا گسنه خسیس گیر نكنه…
جناب آقای دامن افشان
با سلام
مطلبتون رو با اجازه کپی می کنم تا سر کلاس درس دانشجوهایم، براشون قرائت کنم!!!
خداوند به همه ما کمک کند (استاد و دانشجو و…) تا با وجدانی بیدار، همواره در جهت رعایت حق دیگران، گام برداریم.